الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
وَالصَّلَاةُ والسَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
وَعَلَى آلِهِ وَأصْحَابِهِ وَمَنْ تَبِعَهُمْ بِإحْسَانٍ إلَى يَوْمِ الدِّينِ
أمَّا بَعْدُ
در مورد یک حکم گفتن اینکه آیه هست یا خیر، از نظر شرعی درست نیست زیرا دلیل شرعی اگر اصول فقه باشد، چهار است قرآن و سنت و اجماع و قیاس
و اصول اصلی دو است نه یک و آن دو قرآن و سنت هستند و هرکس احادیث را انکار کند، نصف دین را انکار کرده است.
عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ مَعْدِي كَرِبَ الْكِنْدِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ، أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْقُرْآنَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ، أَلَا يُوشِكُ رَجُلٌ يَنْثَنِي شَبْعَانًا عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ، فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلَالٍ فَأَحِلُّوهُ، وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ، أَلَا لَا يَحِلُّ لَكُمْ لَحْمُ الْحِمَارِ الْأَهْلِيِّ، وَلَا كُلُّ ذِي نَابٍ مِنَ السِّبَاعِ، أَلَا وَلَا لُقَطَةٌ مِنْ مَالِ مُعَاهَدٍ إِلَّا أَنْ يَسْتَغْنِيَ عَنْهَا صَاحِبُهَا، وَمَنْ نَزَلَ بِقَوْمٍ، فَعَلَيْهِمْ أَنْ يَقْرُوهُمْ (1) ، فَإِنْ لَمْ يَقْرُوهُمْ، فَلَهُمْ أَنْ يُعْقِبُوهُمْ بِمِثْلِ قِرَاهُمْ . صحيح رواه أحمد في المسند (28 / 410) (17173) وأبو داود في سننه (4 / 200) (4604)
و اما جواب شما ؛
شبهه ی چهارم: توسّل (وسیله قرار دادن مخلوق):
توسّل به انبياء و اولياء مشروع است:
*يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35). (سوره المائدة آیه 35)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، تقواي الله در پيش گيريد و وسيله بجوئيد به سوي وی و جهاد كنيد در راه وی.*
شبهه: وجه تمسّك اينكه وهابيان گويند كه وسيله در اينجا عمل صالح است.
از آنجا كه عمل صالح نیز مخلوق می باشد پس چه فرقي است بين عمل صالح و رجل صالح؛ بلكه احترام انسان در نزد الله از عمل بيشتر است؛ زيرا عمل در بعضي اوقات بخاطر حفظ سلامت انسان ساقط می گردد و ثانياً معطوف بايد از معطوف عليه مغاير باشد، در اينجا اول تقوي را ذكر كرده است بعد وسيله را؛ اگر وسيله نیز عمل باشد، تكرار تقوي خواهد شد، زيرا تقوي يعني همان انجام اعمال صالحه.
و آيات درخواست بني اسرائيل از حضرت موسي (ع)، براي اينكه پروردگارش را براي تعيين مراد خود و خبر دادن از قاتل و كشف عذاب بخواند، و در هيچ يك از اين آيات، درخواست آنها را در قرآن كفر نداسته است، بلكه حضرت موسي (ع) براي آنها دعاء كرده و پروردگار وی نیز اجابت كرده است.
*قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ (68). (سوره البقره آیه 68)
گفتند: براى ما از پروردگارت بخواه تا برايمان روشن سازد كه آن چگونه - گاوى- است؟ - موسى (ع)- گفت: او- الله - مىفرمايد كه آن گاوى نه پير و نه جوان است. ميانسالى بين اين– و آن- است. پس آن چه را كه فرمان مىيابيد، انجام دهيد.*
و آيات 61 و 69 و 70 بقره و 134 اعراف.
و مورد تأیيد بودن اين نوع دعاء از آنجا معلوم می شود كه بني اسرائيل درخواست هاي ديگري نیز از حضرت موسي (ع) نموده اند كه درخواست هاي نادرست آنان را تخطئه كرده است مانند:
*وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138). (سوره الاعراف آیه 138)
و بنى اسرائيل را – سالم – از دريا عبور داديم – ناگاه- در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. – در اين هنگام، بنى اسرائيل – به موسى گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرارده، همان گونه كه آنها معبودان – و خدايانى- دارند!» گفت: «شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد!*
*يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وآتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبيناً (153). (سوره النساء آیه 153)
اهل كتاب از تو مىخواهند كه كتابى از آسمان بر آنها فرود آورى، آنان بزرگتر از اين را از موسى (ع) خواستند، گفتند: الله را آشكارا به ما بنمايان. پس به - سزاى- گناهشان صاعقه آنان را در گرفت، آن گاه پس از آنكه معجزهها برايشان آمد، گوساله را - به پرستش- گرفتند، سپس از اين – گناه- در گذشتيم و به موسى حجّتى آشكار داديم.*
و حتَي پيامبران به درخواست دشمنان خود نیز گوش می كردند و براي مدتي از آنها عذاب را بر می داشتند و وقتي باز عناد می كردند، دوباره بر آنها عذاب فرود می آمد:
*وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (134). (سوره الاعراف آیه 134)
هنگامى كه بلا بر آنها مسلّط مىشد، مىگفتند: «اى موسى! از خدايت براى ما بخواه به عهدى كه با تو كرده، رفتار كند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم، و بنى اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!».*
در اينجا درخواست كنندگان فرعون و قومش هستند و حضرت موسي (ع) به اينها نمی گويد كه از الله بخواهيد، بلكه با درخواست آنها از موسي (ع)، الله است كه عذاب را از آنها بر می دارد.
درخواست حضرت سليمان (ع) از درباريان خود كه قبلاً بيان شد و اين نیز توسّل است.
و تابوت بنی اسرائیل که در ۲۴۸ سوره مبارکه بقره آمده است بیان میدارد که بنی اسرائیل را تابوتی بوده است که در آن گفته اند کفش حضرت موسی و عمامه ی حضرت هارون بوده است و اقوال دیگری نیز مطرح است از قبیل گربه ای مرده در آن نیز آمده است.
مخلص کلام اینکه وقتی این تابوت را کافر نیز به دست میآورد و در جنگ جلوی لشکر قرار میداد، پیروز میشد و طالوت این تابوت را بازگرداند و بنی اسرائیل، پیروز شدند.
و این تابوت معجزه نیست چون کافر نیز آن را بگیرد پیروز میشد.
(وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)
[Surat Al-Baqarah 248]
برای مزید اطلاع به کتاب قول الفصل فیلم شبهات الوهابیه که د همین نرم افزار در دسترس است مراجعه فرمائید.