نام : کتاب قول الفصل فی شبهات الوهابیه
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 7

شبهه ی سیزدهم: کرامات اولیاء الله

شبهه ی سیزدهم: کرامات اولیاء:
كرامات اولياء الله حقّ است: 
كرامت: كار خارق العاده اي كه از سوي ولی الله صورت می گيرد.
انواع كساني كه كار خارق العاده از آنها سر می زند بدين شرح می باشد: 
1) معجزه - عاجز كننده- : و اين مخصوص پيامبران می باشد؛ مثال آن: 
عصاي حضرت موسي (ع) و زنده شدن مردگان به دست حضرت عيسي (ع) و قرآن مجيد حضرت محمّد ﷺ و شتر صالح (ع) و ....
*فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‏ (20). (سوره طه آیه 20)
بيفكندش - موسی عصایش را- به ناگهان مارى شدكه مى‏دويد.*
*وَ رَسُولاً إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ و أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ و الْأَبْرَصَ و أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ و أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ و ما تَدَّخِرُونَ في‏ بُيُوتِكُمْ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (49). (سوره آل عمران آیه 49)
و او را فرستاده‏اى به سوى بنى اسرائيل - قرار مى‏دهد. با اين دعوت‏- كه: من از - جانب‏- پروردگارتان نشانه‏اى براى شما آورده‏ام. - تا آنجا كه‏- من براى شما از گِل چون شكل پرنده مى‏سازم، آن گاه در آن مى‏دمم، و به حكم الهى پرنده مى‏شود و به حكم الله ﷻ كور مادرزاد و پيس را بهبود مى‏بخشم و مردگان را زنده مى‏كنم. و به شما از آنچه مى‏خوريد و آنچه در خانه‏هاى خود ذخيره مى‏كنيد، خبر مى‏دهم. و اگر مؤمن باشيد در اين - كار- براى شما نشانه‏اى است.*
*أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (51). (سوره العنكبوت آیه 51)
آيا آنان را كفايت نكرده است آن كه ما بر تو كتاب - آسمانى‏- نازل كرده‏ايم كه بر آنان خوانده مى‏شود. بى گمان در اين –كار- براى گروهى كه باور مى‏دارند رحمت و پندى هست.*
*إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ و اصْطَبِرْ (27). (سوره القمر آیه 27)
ما ماده شتر را براى آزمون آنان خواهيم فرستاد. پس - اى صالح- چشم به راهشان باش و شكيبايى ورز.*
آيات و معجزات ديگر كه در قرآن آمده است.
2) كرامت– احترام- : و اين مخصوص اولياء الله می باشد. مثال آن: 
مانند آوردن تخت بلقيس، ملكه ي سبأ، به وسیله ی وزير حضرت سليمان، و كراماتي كه از اصحاب رسول الله ﷺ و تابعين آنان صورت گرفته است.
*قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‏ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ و مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ و مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريمٌ (40). (سوره النمل آیه 40)
كسى كه به نزدش علمى از كتاب – الهى- داشت، گفت: من پيش از – يك- چشم به هم زدنت آن را نزد تو مى‏آورم. و چون آن را در نزد خود مستقر يافت، گفت: اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا سپاس مى‏گزارم يا اينكه ناسپاسى مى‏كنم و هر كس سپاس گزارد، تنها براى – سود- خود سپاس مى‏گزارد. و هر كس ناسپاسى كند – بداند- كه پروردگارم بى نياز بخشنده است (40)*
3) عون–كمك- : و اين مخصوص شخصي است كه عبادت زيادي ندارد اما فرائض و واجباتش را خوب انجام می دهد و الله ﷻ براي تأیيد وی اين كار را به دست وی صورت می دهد. 
و جوان اصحاب الاخدود را می توان به عنوان مثال براي اين نوع از خارق العادات ذكر كرد و داستان وی در سنن الترمذي و مسلم و نسائي و ديگر كتب حديث مذكور می باشد كه تفسير اصحاب الاخدود در سوره ي بروج می باشد. (سنن الترمذي ج9ص210 - معجم الطبراني الكبير ج8ص41 - صحيح مسلم ج18ص104 - سنن النسائي الكبري ج6ص510 - مسند امام احمد ج7ص27)
4) استدراج: از غير مؤمن و فاسق سر می زند. مثال آن: 
عصا و طناب جادوگران فرعون و خبردار شدن فرعون از مبعوث شدن حضرت موسي (ع).
*قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ و عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‏ (66). (سوره طه آیه 66)
- موسى‏- گفت: - شما- بيفكنيد، پس ناگهان ريسمان هايشان و عصاهايشان از سحر آنان در – نظر- موسى چنان نمودار شد كه جنب و جوش دارد.*
و طريقه ي شناخت حقّ از باطل اين چيزها نمی باشد بلكه كسي كه كار خارق العاده از وي صادر شود به اين معني نيست كه وی ولی باشد؛ بلكه حقّ يا باطل بودن آن به وسيله ي اعتقاد و عمل وي به شريعت محمّدي می باشد نه چيز ديگر.
تفتازانی در شرح العقاید النسفیه گوید:
 وكرامات الأولياء حق؛ والولي هو العارف بالله تعالى وصفاته بحسب ما يمكن، المواظب على الطاعات المجتنب عن المعاصي المعرض عن الانهماك في اللذات والشهوات.
وكرامته ظهور أمر خارق للعادة من قبله غير مقارن لدعوى النبوة، فما لا يكون مقروناً بالإيمان والعمل الصالح يكون استدراجاً، وما يكون مقروناً بدعوى النبوة يكون معجزة.
والدليل على حقية الكرامة ما تواتر عن كثير من الصحابة ومن بعدهم بحيث لا يمكن إنكاره خصوصاً الأمر المشترك مطلق خارق للعادة، وإن كانت التفاصيل آحاداً.
کرامات اولیاء حق است؛ و ولی، آگاه به الله ﷻ و صفات وی تا اندازه ای که برایش مقدور است می باشد و بر عبادات مواظبت و از گناهان دوری می کند و در لذات و شهوات غرق نیست و کرامت وی، ظاهر شدن امری خارق العاده از وی است و این ظهور کرامت بدون ادعای نبوت است، پس آنچه از امور خارق العاده صادر می شود اگر با ایمان و عمل صالح همراه نباشد، آن استدراج است و آنچه همراه ادعای نبوت است معجزه است.
و دلیل حقّیت کرامت اولیاء آن است که به تواتر از بسیاری از صحابه (رض) و مابعد آنان روایت شده است طوری که امکان انکار آن نیست خصوصاً امر مشترک یعنی خارق العاده بودن آن، هرچند جزئیات آن آحاد است.