شبهه ی پنجم: موت انبیاء:
انبياء زنده هستند:
*وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ (154). (سوره البقرة آیه 154)
آنان را كه در راه الله ﷻ كشته مىشوند، مرده مخوانيد. آنها زندهاند و شما در نمىيابيد.*
*وعن أنس بن مالك قال: قال رسول الله صلى الله عليه و سلّم : «الأنْبِيَاءُ أَحياءٌ في قُبُورِهِم يُصَلُّونَ ». رواه أبو يعلى و البزار و رجال أبي يعلى ثقات. (مجمع الزوائد ج8ص386 - جامع المسانيد و المراسيل ج3ص449 - مسند ابي يعلي ج6ص147 - فيض القدير ج3ص184 - الفتح الكبير ج1ص509 - مسند البزار ج13ص 299 - المطالب العالية (ابن حجر العسقلاني) باب حياة الأنبياء في قبورهم و حياة الأنبياء في قبورهم (البيهقي))
انس ابن مالک (رض) می گوید: رسول الله ﷺ گفتند: انبياء در قبور خود زنده اند و نماز می خوانند.*
* عن النبي صلى الله عليه و سلم قال: إن « الأنبياء لا يتركون في قبورهم بعد أربعين ليلة, و لكنهم يصلون بين يدي الله عز و جل حتى ينفخ في الصور و هذا إن صح بهذا اللفظ, فالمراد به - و الله أعلم -: لا يتركون لا يصلون إلا هذا المقدار, ثم يكونون مصلين فيها بين يدي الله عز و جل, كما روينا في الحديث الأول و قد يحتمل أن يكون المراد به رفع أجسادهم مع أرواحهم». (حياة الأنبياء في قبورهم (البيهقي))
از رسول الله ﷺ: انبياء بيشتر از چهل شبانه روز در قبور خود رها نمی شوند، لكن نزد الله ﷻ نماز می خوانند؛ تا وقتي كه بر صور دميده شود.*
اگر اين قول با اين لفظ صحيح باشد منظور اين است كه آنان بيشتر از چهل روز بدون نماز رها نمی شوند و بعد از آن بين يدي الله ﷻ مشغول نماز می شوند همچنان كه در حديث اوّل گذشت و اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور اين است كه اجساد آنان همراه با روحشان بالا برده می شود.
و نماز خواندن حضرت موسي (ع) در قبر كه قبلاً گذشت. و همچنين ملاقات حضرت رسول الله ﷺ با انبياء و توصيف شكل و شمائل آنان كه اين حديث نيز سابقاً ذكر شد.
وهابيان گويند : طبق اين آيه شريفه: *إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (30). (سوره الزمر آیه 30)
- اى پيامبر- بى گمان تو خواهى مرد و به يقين آنان نيز خواهند مرد.*
رسول الله ﷺ مرده است و می گويند ما اين آيه را باور كنيم يا آن احاديث را؟ و خودشان جواب می دهند كه معلوم است كه آيه؛ پس آن احاديث چيزي نيستند.
جواب:
اين گفته ي شما موقعي است كه احاديث با اين آيه منافات داشته باشد و تعارض داشته باشد. درحالي كه بين اين آيه و احاديث مذكوره هيچ منافات و تعارضي نيست؛ زيرا اين احاديث از قبيل آيه زنده بودن شهداء می باشد؛ يعني در باره ي شهيد، الله ﷻ می گويد كه كساني را كشته شدند مرده نپنداريد - اول كشته می شوند بعد به حيات مخصوصي می رسند - همچنين انبياء نیز بايد بميرند تا به آن حيات مخصوص برسند. پس تعارضي بين اين آيه و احاديث مذكوره نيست و در سند آنها نیز اشكالي وجود ندارد .
تنبيه:
اين گروه عادت دارند كه هر حديثي را كه مطابق عقيده ي آنها نباشد بگويند كه موضوع است. يعني حديث ساختگي است و با همين منظور، اول می گفتند؛ ما آنچه را كه در صحاح ستّه باشد قبول می كنيم، بعد وقتي ديدند که در اين كتب نیز احاديث بسياري وجود دارد كه مطابق هواي آنها نيست، گفتند فقط آنچه در صحيح بخاري و مسلم باشد را قبول می كنيم. و از آنجا كه در صحيح بخاری و مسلم نیز از اين قبيل احاديث بسيار است، شروع كردند به گفتن اينكه اين احاديث با قرآن متعارض است و حكم تعارض اين است كه به قرآن عمل شود و احاديث را ترك كرده شود و اين قول آنها درست است كه اگر حديثي مطابق با قرآن نباشد بايد ترك كرده شود ولي اينان با اين قاعده سفسطه می كنند؛ زيرا آياتي را كه اينان می خوانند با احاديثي كه اينان رد می كنند با آن آيات اصلاً در تعارض نبوده بلكه معنايي بيش نيست؛ مثلاً همين آيه 30 زمر و احاديث مذكوره. عجيب اينجاست كه بي سوادترين اينها نيز همين قاعده ي اصول فقهي را بلد است ولي از اين غافل كه چه آيه اي می خواند و چه حديثي را رد می كند.
اقوال علمای اهل سنت در کتب خود:
أحمد بن الحسين بن علي بن موسى الخُسْرَوْجِردي الخراساني، أبو بكر البيهقي (المتوفى: 458هـ) از علمای حدیث اهل سنت کتابی تحت عنوان «حياة الأنبياء صلوات الله عليهم بعد وفاتهم» دارد و معنی نام کتاب وی «زنده بودن انبیاء بعد از وفات ایشان» است.
در کتب حنفی در آداب زیارت قبر رسول الله ﷺ چنین آمده است که ایشان یعنی حضرت رسول الله ﷺ را زنده تصور کند و ایشان را مورد خطاب قرار دهد و همچنین دو یار وی حضرات ابوبکر و عمر (رض) را نیز چنین تصور کرده و خطاب قراردهد.
و دیگر اینکه در آداب ذکر شده آنچه هست اینکه خطاب انبیاء و خلفاء است و هیچ شبهه ای باقی نمی گذارد که آنان را زنده می دانسته اند و قابل مخاطبه.
برای اطلاع از این نوع دعاء به بحث پیشین یعنی در بحث «مرده را دعاء کرده می شود و از وی خواسته می شود تا به منادی توجه کند» در همین کتاب مراجعه شود و متن آن کتب ذکر شده است.