نتيجه گيري ازمعاني عبادت و اینکه سجده بر غیر الله ﷻ روا نیست:
1) فروتني و خواري در برابر معبود. 2) اداي حقّ الله و حقّ الناس. 3) هر كاري كه الله ﷻ براي تقرّب به وي تعالي معيّن كرده است. 4) انجام اوامرالله ﷻ و اجتناب از نواهي الله ﷻ. 5) نهايت خواري.
حال چيزي كه بايد يادآور شویم این است که آيا هر نوع فروتنی و ذلّت عبادت محسوب می شود و اگر این فروتنی و ذلّت بر غیر الله ﷻ باشد، این معنی را می دهد که ما آن را عبادت کرده ایم يا معني دقيق تري بايد از عبادت جستجو كنيم.
براي روشن شدن اين مطلب نظري بر آيات قرآن می اندازيم.
مثلاً اگر خواري و ذلّت بدون قيدي ديگر عبادت محسوب شود پس ما نبايد به غير الله ﷻ فروتني كنيم در حالي كه آياتي می باشند كه ما را به فروتني و ذلّت (خواری) در برابر آنها امر می كند و در جائي ديگر كساني را كه در برابر مؤمنان فروتني می كنند را ستايش می كند.
*وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (24). (سوره الاسراء آیه 24)
و پست كن براى ايشان بازوى تواضع را از جهت مهربانى (يعني در برابر والدين).*
*أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ (54). (سوره المائدة آیه 54)
متواضعاند براى مؤمنان. درشت طبعاند بر كافران.*
اين صفت مؤمنان می باشد.
پس در اينجا می بينيم كه فقط ذلّت و خضوع معني عبادت طرف مقابل را نمی رساند بلكه معني عبادت بايد فراتر از اينها باشد.
در جايي ديگر نیز گفته اند كه عبادت كمال خضوع می باشد و آن كمال خضوع در سجده نمود پيدا می كند؛ يعني سجده نهايت خضوع و فروتني می باشدكه آن را غير الله ﷻ لایق نيست. (تفسير آلوسي سوره الفاتحة ذيل آية4 - تفسير غرائب القرآن سوره الاسراء ذيل آية90 - تفسير نظم الدرر البقاعيسورهالرعد ذيل آية 15 - تفسير ابن عربيسوره بقرة ذيل آية41 - فتح الباري شرح صحيح البخاري ج2ص411- عون المعبود شرح سنن أبي داوود ج3ص93)
باز هم بايد گفت با نظر انداختن در آيات، خودِ سجده را به تنهايي نمی توان عبادت محسوب كرد، مگر اينكه به آن قيدي داده شود تا آن را از غير عبادت جدا سازد؛ زيرا در قرآن آمده است كه پيامبران بر پيامبري ديگر سجده كرده اند و الله ﷻ هيچ یک از آنها را تخطئه نكرده است بلكه آن را در قرآن ذكر كرده است كه اين نشانه ي تأييد آن می باشد و همچنين در جاهاي ديگر سخن از مأمور شدن فرشتگان به سجده در برابرآدم (ع) می شوند.
*و خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا (100). (سوره يوسف آیه 100)
و ايشان (يعقوب پيامبر و پسران وی) افتادند بسوى او (يوسف) سجده كنان.*
و در جايي ديگر قرآن همين سجده را نشانه ي كفر سجده كنندگان می داند و می فرمايد:
*وَجَدْتُهَا و قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ و زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ (24). (سوره النمل آیه 24)
او و قومش را ديدم كه براى غير الله ﷻ - یعنی به خورشيد- سجده مىكنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه باز داشته و از اين رو هدايت نمىشوند!»*
و در جایي ديگر نیز امر می كند كه: (اگر عبادت كننده ي الله ﷻ هستيد) بر خورشيد و ماه و غير آنها سجده نكنيد بلكه بر خالق آنها يعني الله ﷻ سجده كنيد.
*وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ و النَّهَارُ و الشَّمْسُ و الْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ و لَا لِلْقَمَرِ و اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (37). (سوره فصلت آیه 37)
از نشانه هاي او- وجود و يگانگي او- وجود شب و روز و خورشيد و ماه می باشد؛ پس بر خورشيد و بر ماه سجده نكنيد، بلكه بر الله ﷻ كه آنها را خلق كرده است، سجده كنيد؛ اگر او- الله ﷻ - را می پرستید (پس بر او سجده كنيد).*
حال بايد عبادت قيدي داشته باشد تا از غير عبادت تمايز يابد.
پس ملاحظه می كنيد كه سجده در جائي كفر و در جاي دیگر نشانه ي كفر نيست؛ بلكه فرشتگان و پيامبران هستند كه بر غير الله ﷻ سجده می كنند.
پس بايد تفاوتي باشد بين اين سجده كه شرك است و بين آن سجده كه از موحّد صادر مي شود.
*أن معاذ بن جبل لما قدم الشام رأى اليهود يسجدون لأحبارهم و علمائهم و رأى النصارى يسجدون لأساقفتهم فلما قدم على رسول الله صلى الله عليه و سلم سجد له فقال ما هذا يا معاذ فقال إني قدمت الشام فرأيت اليهود يسجدون لعلمائهم و أحبارهم و رأيت النصارى يسجدون لقسيسيهم و رهبانهم فقلت ما هذا قالوا تحية الأنبياء فقال صلى الله عليه و سلم كذبوا على أنبيائهم كما حرفوا كتابهم لو أمرت أحدا أن يسجد لأحد لأمرت المرأة أن تسجد لزوجها. (معجم الطبراني الكبير ج8ص31)
معاذ بن جبل (رض) (صحابي) وقتي به شام رفت، يهود و نصاري را ديد كه بر علماي (اسقف) خود سجده می كنند؛ وقتی معاذ (رض) به پیش رسول الله ﷺ برگشت بر ایشان سجده کرد. رسول الله ﷺ فرمودند: این چیست ای معاذ؟ معاذ (رض) جواب دادند: وقتی به شام رفتم یهود و نصاری را دیدم که به علمای خود سجده می کنند، پس به آنان گفتم اين چيست؟ يهود و نصاري جواب دادند كه اين سلام دادن انبياء است. پس حضرت رسول الله ﷺ فرمودند كه آنان بر انبياء خود دروغ نسبت می دهند، همچنان كه كتابشان را تحريف كرده اند. اگر من (كه نبي هستم و همه ي انبياء به توحيد دعوت می كنند و موحّد هستند) می خواستم فرمان دهم كه كسي بر كس ديگر سجده كند، همانا به زن دستور می دادم كه بر شوهرش سجده كند.*
*أن رجلاً أتى النبي فقال: يا رسول الله علّمني شيئاً أزداد به يقيناً، قال: فقال: «ادْعُ تِلْكَ الشَّجَرَةَ» فدعا بها، فجاءت حتى سلَّمت على النبي ثم قال لها: «ارْجِعي» فرجعت، قال: ثم أَذِنَ له فَقَبَّل رأسه و رجليه، و قال: «لَوْ كُنْتُ آمِراً أَحداً أَنْ يَسْجُدَ لأَحَدٍ لأَمَرْتُ الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِها ». هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه. (المستدرك علي الصحيحين ج4ص190)
مردي نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: يا رسول الله ﷺ چيزي به من بياموز تا يقين من به شما بيشتر شود. پس رسول الله ﷺ فرمودند كه آن درخت را فرا بخوان؛ پس آن مرد آن درخت را فرا خواند؛ پس درخت آمد و به پيامبر ﷺ عرض سلام كرد و بعد به درخت گفت كه برگردد و آن درخت نیز برگشت و رسول الله ﷺ به آن مرد اجازه داد تا سر و پاهاي مباركشان را ببوسد و بعد گفتند: اگر قرار بود که من به كسي امر كنم كه بر ديگري سجده كند، همانا به زن می گفتم كه بر شوهرش سجده كند.*
حال معني اصحّ در باره ي عبادت و سجده اين بايد باشد كه؛ اگر كسي بر چيزي سجده بكند بايد منظور و اعتقاد وی را ديد كه براي چه سجده می كند، حال اگر آن شئ را شريك الله ﷻ در الوهيت و ربوبيت (اله بودن و مالك و مربي وی) وی تعالي بداند، پس آن شخص مشرك است، مانند كساني كه بر خورشيد سجده می كردند؛ زيرا آنان اعتقاد داشتند كه سرنوشت آنها به دست خورشيد می باشد.
ولي اگر سجده نه براي شريك دانستن بلكه براي احترام باشد، اين را نمی توان شرك دانست؛ مانند سجده ي حضرت يعقوب (ع) و پسرانش بر حضرت يوسف (ع).
پس معني عبادت را می توان اين طور بيان داشت كه: خضوع و فروتني است در برابر شئ با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت آن شئ، كه در اين صورت اگر بر الله ﷻ سجده يا عبادتي ديگر واقع شود، موحّد است و اگر بر غير الله ﷻ باشد، مشرك است.
و اگر بخواهيم فعلي را كه شخصي انجام می دهد، بگوييم كه عبادت غير الله ﷻ و شرك است يا كه خير بايد اعتقاد وی را ديد. همچنان كه علماء بلاغت می گويند كه جمله ي (انبت الربيع البقل= بهار گياه را روياند) را، اگر دهري (کسی که همه چیز را از زمان و طبیعت می داند) بگويد حقيقت محسوب می شود؛ زيرا دهري روئيدن گياه را از بهار می داند نه از الله ﷻ ، ولی اگر اين جمله را يك مسلمان بگويد مجاز محسوب می شود؛ يعني شخص مسلمان معتقد است كه روياندن از الله ﷻ است و بهار سبب آن می باشد؛ از اسبابي كه الله ﷻ آن را قرار داده است.
تذكر مهم: بنا بر آیات و احاديثي كه قبلاً گذشت در دين اسلام كسي حقّ ندارد بر غير الله ﷻ سجده كند.
پس معلوم شد كه شرك و توحيد از مباحث اعتقادي می باشد و اينكه بعضي از كارها را علامت شرك دانسته می شود مانند بستن زنار (چيزي كه مسيحيان به علامت مسيحي بودن می بندند) و سجده كردن به بت.
و در كتب عقائد اسلامي آمده است كه سجده بر بت علامت كفر است و همچنين بستن زنار.
و معني ديگر عبادت همچنان كه در كتب اصول بيان شده، كاري است كه براي رضاي الله ﷻ انجام شود و آن: 1) خالص حقّ الله ﷻ است مثل ايمان و توابع آن. 2) خالص حقّ عباد است و اين نیز عبادت الله ﷻ است؛ مانند اداي حقوق والدين و صله رحم و عدم ظلم و از اين قبيل اعمال.