نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 5
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 5

كِتَابُ السَّرِقة (در بیان احکام دزدی)

كِتَابُ السَّرِقة
کتاب در بیان احکام دزدی
 مسئله 1 ◄ تعریف دزدی: اگر شخص مکلف اموال کسی دیگر را به طریق پنهانی بگیرد و ارزش این مال ده درهم یا بیشتر باشد و مال مملوک کسی باشد و محافظت‌شده توسط فرد یا مکان باشد و شبهه‌ای در به‌ناحق گرفتن نداشته باشد حکم دزدی ثابت می‌شود.
دلیل:
در لغت معنای سرقت به طریق پنهانی گرفتن را گویند و در قرآن کریم نیز آمده است: إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ
مگر کسی که دزدانه گوش فرا دهد که در این صورت، شهابی روشن در پی او خواهد افتاد (الحجر 18). در این آیه به شیاطینی که به‌طور پنهانی گوش می‌ایستند را با عبارت استراق سمع آورده است پس به طریق پنهانی گرفتن در دزدی شرط است و اگر به طریق آشکارا گرفته شود اسمش را غارت و یا غصب یا نامی دیگر خواهد بود و سرقت گفته نمی‌شود. (بدائع الصنائع ج7ص65)
 مسئله 2 ◄ اگر کسی یک‌بار به دزدی اقرار کند و قاضي سؤال‌هایی را که از شهود می‌پرسد از مقر (اقرار کننده) نیز بپرسد، اگر او بیان نمود، پس حد سرقت بر وی اجرا می‌شود.
 مسئله 3 ◄ اگر دو مرد بر دزدی کسی شهادت دهند، قاضی از آن‌ها سؤال کند: دزدی چیست؟ چگونه بوده است؟ چه وقت بوده است؟ کجا بوده است؟ چه مقدار بوده است؟ و از چه کسی دزدیده است؟
 مسئله 4 ◄ اگر شهود همه‌ی سؤالات را بیان کنند، دست دزد بریده می‌شود.
دلیل:
قرآن کریم: دستان مرد و زن دزد را به کیفر کاری که کرده‌اند ببرید که عقوبتی الهی است و خداوند پیروزمند فرزانه است‌. (مائده 38)
و دلیل اینکه این سؤالات پرسیده می‌شود برای این است که زیرا گوش ایستادن پنهانی را نیز سرقت گویند پس باید بیان کنند که سرقتی است که حکمش بریدن دست است و همچنین اگر دزدی در زمان قدیم بوده باشد دست بریده نشود و همچنین اگر در دارالحرب دزدی کرده باشد بریده نشود و همچنین اموال محرز و غیر محرز دارد (محافظت‌شده و غیر محافظت‌شده است) و همچنین مقدار دزدیده‌شده به‌اندازه نصاب دست بریدن است و یا کمتر، پس باید این سؤالات را بیان کنند تا حکم سرقت ثابت شود. (المبسوط للسرخسی ج9ص142)
و اینکه از چه کسی دزدیده است تا معلوم شود از ذی رحم محرمش است یا که خیر؟ (شرح الوقایه ج6ص12)
 مسئله 5 ◄ اگر گروهی دزدی کنند و ارزش مال دزدی به هرکدام به نصاب قطع دست برسد، دست همه‌ی اعضای گروه بریده شود، هرچند مال را بعضی از آن‌ها گرفته باشند.
دلیل:
زیرا معتبر در قطع دست، دزدیدن به مقدار نصاب در حق هرکدام است و اگر به هرکدام قدر نصاب برسد بریده شود. ( الهدایه ج2ص363)
 مسئله 6 ◄ نصاب قطع دست ده درهم است.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: دست سارق در کمتر از قیمت سپر بریده نشود و قیمت سپر در زمان رسول‌الله ﷺ یک دینار یا ده درهم بوده است. (البنایه ج7ص6 - السنن الصغیر للبیهقی ج3ص308)
 مسئله 7 ◄ با دزدیدن شیئی بی‌ارزش که در دیار ما به‌طور مباح (بدون صاحب) پیدا می‌شود، دست بریده نشود؛ مانند گرفتن چوب و علف و ماهی و صید.
دلیل:
حضرت عایشه (رض): در زمان رسول‌الله ﷺ به خاطر اشیاء حقیر و بی‌ارزش دست بریده نمی‌شد. (نصب الرایه ج3ص360 - الاختیار لتعلیل المختار ج4ص103)
 مسئله 8 ◄ همچنین با دزدیدن شیئی که زود فاسد می‌شود نیز دست بریده نشود مانند شیر و گوشت و میوه تازه و خرمای سر درخت و میوه سر درخت و خربزه و زراعت برداشت‌نشده.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: در دزدیدن میوه و نخل قطع دست نیست و اگر در ظرف مخصوص خود قرار گرفتند در آن بریدن دست است. (البنایه ج 7ص18)
و میوه سر درخت و زراعت سر ساقه به خاطر قرار نگرفتن در ظرف است که بریدن دست در آن اجرا نمی‌شود. (الهدایه ج2ص364)
 مسئله 9 ◄ همچنین با دزدیدن مشروبات که جهت لهو و بازی مصرف می‌شود نیز دست بریده نشود.
دلیل:
زیرا دزد این اشیاء، عمل خود را بر هدف دور ریختن این شراب تأویل خواهد نمود و دیگر اینکه بعضی از مشروبات مانند خمر جزو مال متقوم (ارزش‌دار در شرع) نیست و بعض دیگر در مالیت آن اختلاف وجود دارد پس شبهه ثابت است و با شبهه دست بریده نشود. (فتح القدیر ج5ص368)
 مسئله 10 ◄ همچنین با دزدیدن آلات موسیقی و بازی نیز دست بریده نشود.
دلیل:
زیرا جزو اموال متقوم نیستند و دیگر اینکه هر کس آن را تلف کند ضامن نمی‌شود و انجام دهنده‌ی نهی از منکر است. (فتح القدیر ج5ص368)
 مسئله 11 ◄ همچنین با دزدیدن صلیب طلایی نیز دست بریده نشود.
دلیل:
زیرا گرفتن آن به این تأویل می‌شود که برای نهی از منکر انجام داده است. (الهدایه ج2ص364)
 مسئله 12 ◄ همچنین با دزدیدن درب مسجد و قرآن هرچند با طلا تزئین شده باشد دست بریده نمی‌شود.
دلیل:
زیرا کسی که قرآن می¬گیرد عملش را برای خواندن و نگاه کردن تأویل خواهد کرد و اصل قرآن برای خواندن و متن آن می‌باشد و ورق و وسایل تزئینی آن تابع آن هستند. (الهدایه ج2ص364)
و در مسجد ازآنجاکه از آن محافظت نمی‌شود در آن دست بریده نشود. (الهدایه ج2ص364)
 مسئله 13 ◄ و در دزدیدن کودک آزاد هرچند با اشیاء قيمتی مزیّن شده باشد نیز دست بریده نشود.
دلیل:
زیرا کودک آزاد جزو اموال نیست و اشیاء قیمتی همراه وی تابع وی است. (الهدایه ج2ص364)
یعنی حکم دزدی ندارد بلکه حکم آدم‌ربایی حکمی دیگر است.
 مسئله 14 ◄ با دزدیدن برده نیز بریده نشود مگر اینکه کودک باشد.
دلیل:
زیرا انسان است و از این لحاظ جزو اموال نیست. (الهدایه ج2ص365)
 مسئله 15 ◄ با دزدیدن دفتر نیز بریده نشود مگر اینکه دفتر حساب باشد.
دلیل:
زیرا مقصود از دزدیدن این اشیاء نوشته¬های داخل این دفاتر می¬باشد و مکتوبات جزو اموال نیستند ولی در دفتر حساب (حسابداران) مقصود خود دفتر می‌باشد و آن جزو اموال است. (الجوهره النیره ج2ص166)
 مسئله 16 ◄ در دزدیدن سگ و یوزپلنگ نیز دست بریده نشود.
دلیل:
زیرا در مالیت این اشیاء اختلاف وجود دارد؛ زیرا فروش آن نزد امام شافعی (رض) جایز نیست. (الجوهره النیره ج2ص166)
 مسئله 17 ◄ با خیانت کردن و غارت کردن و نبش قبر نیز دست بریده نشود.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: بر خیانت کننده و غارت‌کننده بریدن دست نیست. (اللباب فی الجمع بین السنه و الکتاب ج2ص751 - سنن الترمذی ج4ص52 )
 مسئله 18 ◄ دزدیدن مال عمومی و مالی که در آن شراکت دارد و یا با دزدیدن مثل حق خودش که نقد است یا که مهلت‌دار، هرچند بیش از حقش بردارد، دست بریده نشود.
دلیل:
در زمان حکومت مروان، نباشی (کفن دزدی) را گرفتند و صحابه‌ی بسیاری نیز در آن‌وقت بودند و اجماعاً حکم کردند که بر نباش قطع دست نیست. (الاختیار لتعلیل المختار ج4ص108 - نصب الرایه ج3ص367)
 مسئله 19 ◄ اگر دست دزدی را به خاطر شیئی بریده باشند و باز آن شیء را دوباره بدزدد درحالی‌که تغییری نکرده باشد، بار دوم بریده نشود.
دلیل:
زیرا با بریده شدن دست عصمت این شیء در حق سارق از بین رفت زیرا اگر این شیء هلاک شده بود با بریدن دست دزدش دیگر دزد ضامن آن شیء نبود و وقتی به صاحبش برگشت داده شد باز شبهه‌ی عدم عصمت باقی است زیرا اثر بریدن در حق وی ثابت است. (فتح القدیر ج5ص379و 378)
 مسئله 20 ◄ با دزدیدن اموال ذی رحم خود از خانه‌ی وی، حکم بریدن ثابت نمی‌شود.
ذی رحم محرم: اشخاصی که نسبت آنان بدون واسطه به یک اصل برسد همانند دو برادر و یا یکی از آنان باواسطه و دیگری بدون واسطه، نسبشان به یک اصل برسد همانند برادرزاده و عمو. (الاختیار لتعلیل المختار 4ص21فصل من ملك ذا رحم محرم منه عتق عليه)
 مانند برادر و خواهر و دایی و عمو. (البنایه7ص34)
دلیل:
زیرا بین این اشخاص مراوده و آمدوشد و صله‌ی رحم وجود دارد و بر خانه‌های یکدیگر داخل می‌شوند پس محافظت (حرز) کامل نیست. (فتح القدیر ج5ص381)
 مسئله 21 ◄ همچنین با دزدیدن اموالی از همسر خود نیز حکم به بریدن دست نمی‌شود.
دلیل:
زیرا در عادت بر یکدیگر اجازه‌ی ورود داده می‌شود و در بین آنان انبساط و گشاده‌رویی برقرار است پس محافظت کامل نیست. (العنایه ج5ص382 و383)
 مسئله 22 ◄ همچنین با دزدیدن از میزبان خود و یا از مال غنیمت و حمام عمومی و از خانه‌ای که با اجازه واردشده باشد نیز دست بریده نشود.
دلیل:
زیرا بر خانه میزبان با اجازه واردشده است پس در حق وی محافظت‌شده محسوب نمی‌شود و عمل وی خیانت است. (البحر الرائق ج5ص64)
زیرا شخصی از مال غنیمت دزدی کرده بود و نزد حضرت علی (رض) آوردند و دست وی را نبریدند و گفتند در غنیمت برای وی نیز سهمی ثابت است پس دزدی به‌تمام‌معنا نمی‌شود. (العنایه ج5ص383 و نصب الرایه ج3ص368)
از ابی درداء (رض) (صحابی) در مورد دزد حمام پرسیدند و ایشان حکم به عدم قطع کردند. (السنن الکبری للبیهقی ج8ص458 - البنایه ج7ص16)
 مسئله 23 ◄ اگر در حال دزدی باشد ولی مال را از خانه خارج نکرده باشد نیز بریده نشود.
دلیل:
زیرا کل خانه مکان محافظت محسوب می‌شود پس مادامی‌که از خانه خارج نکرده باشد دزدی کامل نشده است. (البحر الرائق ج5ص64)
 مسئله 24 ◄ همچنین اگر به کسی که بیرون است بدهد نیز بریده نشود.
دلیل:
زیرا از اولی خارج کردن از مکان محافظت‌شده صورت نگرفته است و از دومی هتک حفاظ صورت نگرفته است. (الهدایه ج2ص368)
 مسئله 25 ◄ اگر بدون داخل شدن به خانه و با واردکردن دست چیزی را بگیرد دست بریده نشود.
دلیل:
از حضرت علی (رض): اگر دزد ظرافت داشته باشد دستش بریده نشود و گفتند: یعنی چه؟ گفت دستش را داخل دار (خانه) می‌کند ولی خودش وارد نمی‌شود. (بدائع الصنائع ج7ص66) و در کتب حدیث از عبیده (رض) روایت کرده‌اند و توضیحی در معنی ظرافت نیامده است (المسند للشاشی ج2ص98) و در بعضی دیگر از حضرت عمر (رض) روایت کرده‌اند و بعد توضیح داده‌اند (از خودشان اضافه کرده‌اند) که معنی ظرافت یعنی توجیه بلد باشد و بلیغ باشد. (کشف المشکل من حدیث الصحیحین ج 1ص381)
 مسئله 26 ◄ اگر کیفی از آستین بیرون آمده باشد و کسی آن را بدزدد دست بریده نشود.
در قدیم جیب در آستین بوده است.
دلیل:
زیرا در این صورت بدون زیر پا گذاشتن حرز (محافظ) این کار را از بیرون انجام داده است. (الهدایه ج2ص369)
 مسئله 27 ◄ اگر از قطار (کاروان شتر) یکی از آن‌ها را بدزدد نیز بریده نشود.
 مسئله 28 ◄ و یا از آن کاروان باری را بدزدد نیز بریده نشود.
دلیل:
زیرا محافظت و حرز کامل نیست. (الهدایه ج2ص369)
 مسئله 29 ◄ ولی اگر صاحبش در حال محافظت باشد یا بر آن خوابیده باشد، بریده شود.
دلیل:
زیرا نشستن بر بار و خوابیدن بر آن در عادت محافظت محسوب می‌شود پس وی چیزی را که تحت محافظت کامل بوده است دزدیده است. (الهدایه ج2ص369)
 مسئله 30 ◄ اگر چادر بار را بریده و از آن چیزی بردارد دستش بریده شود.
دلیل:
زیرا چادر برای حفظ بار است پس اموال محافظت‌شده را دزدیده است. (المبسوط للسرخسی ج9ص156)
 مسئله 31 ◄ اگر دستش را داخل صندوق کند و چیزی بردارد نیز دستش بریده شود.
 مسئله 32 ◄ همچنین اگر دستش را داخل جیب کرده و چیزی بردارد نیز بريده شود.
دلیل:
زیرا صندوق برای حفظ اشیاء درون آن است و جیب نیز همراه صاحبش محافظ محسوب می‌شود. (الاختیار لتعلیل المختار ج4ص106)
 مسئله 33 ◄ اگر مکانی که دارای چندین اتاق و حال باشد و چیزی را از اتاق خارج و به سالن (حال) بیاورد نیز بریده شود.
 مانند اتاق‌ها و سالن هتل.
دلیل:
زیرا در این نوع بناها از سالن به‌مانند کوچه استفاده می‌شود پس مانند این است که به کوچه آورده باشد. (النهر الفائق ج3ص184) یعنی از سالن برای آمدوشد استفاده می‌شود.
 مسئله 34 ◄ همچنین اگر صاحب اتاقی از اتاقی دیگر چیزی بردارد نیز بریده شود.
دلیل:
زیرا هر اتاق به اعتبار صاحبانش محافظ جداگانه‌ای محسوب می‌شوند. (الهدایه ج2ص368)
 مسئله 35 ◄ اگر چیزی را گرفته و به بیرون اندازد و بعد بگیرد نیز دستش بریده شود.
دلیل:
زیرا بیرون انداختن و بعد برداشتن از عادات دزدان می‌باشد. (الهدایه ج2ص368)
 مسئله 36 ◄ همچنین اگر بر الاغی (یا مانند آن) سوار کند و آن را براند نیز بریده شود.
دلیل:
زیرا رانده شدن الاغ عمل وی بوده است. (تبیین الحقائق ج3ص223)
 مسئله 37 ◄ طریقه بریدن دست سارق:
بار اول دست راست را از مچ دست بریده شود و با روغن داغ کرده شود تا خونریزي بند آید و اگر دزدی را تکرار کند پای چپش را بریده شود و اگر بار سوم تکرار کند عضوی بریده نشود بلکه به زندان انداخته شود تا وقتی‌که توبه کند.
دلیل:
قرآن کریم: دستان مرد و زن دزد را به کیفر کاری که کرده‌اند ببرید که عقوبتی الهی است و خداوند پیروزمند فرزانه است‌. (سوره مائده 38)
صفوان بن امیه (رض) در مسجد خوابیده بود و جامه‌اش زیر سرش بود و شخصی آمد و آن را گرفت و صفوان (رض) بیدار شد و وی را دستگیر کرده پیش رسول‌الله ﷺ برد و شخص به دزدی اقرار کرد و حضرت رسول‌الله ﷺ فرمودند: ببَرید دستش را قطع کنید و صفوان (رض) گفت: یا رسول‌الله ﷺ آیا به خاطر جامه‌ی من دست یک عرب قطع کرده شود؟ رسول‌الله ﷺ فرمودند: اگر این را قبل از آوردن وی پیش من می‌گفتی و فرمودند: قبل از آوردن پیش والی شفاعت کنید پس وقتی پیش والی بیاید و بعد ببخشد، الله ﷻ از وی نمی‌بخشد بعد امر کردند تا از مفصل دست ببرند. (نصب الرایه ج3ص370 - البنایه ج7ص50)
و رسول‌الله ﷺ: ببَریدش و بِبُرید و دستش را داغ زنید و بیاوریدش و صحابه (رض) چنین کردند و آوردند و ایشان ﷺ فرمودند: توبه کن؛ و شخص گفت توبه کردم و رسول‌الله ﷺ فرمودند: یا الله توبه‌اش را قبول فرما. (السنن الصغیر للبیهقی ج3ص313 - الهدایه ج2ص369)
و در قرائت ابن مسعود (رض) «فاقطعوا ایمانهما» آمده است یعنی دست راستشان را ببرید. (الهدایه ج2ص369)
رسول‌الله ﷺ: اگر دوباره دزدی کرد پایش را قطع کنید و اگر بار سوم تکرار کرد دستش را ببرید و اگر بار چهارم تکرار کرد پایش را ببرید. (المطالب العالیه ج5ص466 - تبیین الحقائق ج3ص225)
و در راویان این حدیث مشکل وجود دارد. (تبیین الحقائق ج3ص225)
 و حضرت علی (رض) فرمودند: از خدا خجالت می‌کشم اگر برایش دستی نگذارم تا با آن غذا تناول کند و استنجا کند و پایی نگذارم که با آن برای حاجت خود برود و این گفته‌ی ایشان (رض) در حضور صحابه (رض) بوده است و همه قبول کردند و این شد که اجماع بر بریدن یکدست و یک‌پا صورت گرفت. (الهدایه ج2ص370 - مسند ابی حنیفه ج1ص160)
 مسئله 38 ◄ برای اجرای دست بریدن شرط است که مالک یا کسی که نگهداری مال بر وی است شکایت کند. مثلاً امانت‌دار.
دلیل:
زیرا برای ظهور وجود سرقت دعوا شرط است. (الهدایه ج2ص370)
 مسئله 39 ◄ اگر به خاطر مالی دست کسی بریده شود، اگر آن مال موجود بود به صاحبش بدهد و اگر موجود نبود ضامن نیست.
دلیل:
زیرا الله تعالی، بریدن دست را، کل مکافات عمل وی، قرار داده است پس اگر بر بریدن ضمان را اضافه شود، مانند این است که بدون دلیل، حکم قرآن را منسوخ کرده‌ایم. (المبسوط للسرخسی ج9ص157)
 مسئله 40 ◄ اگر شخص دارای عصمت از سوی دولتی اسلامی بر معصومی دیگر قطع طریق (راهزنی) کند و قبل از گرفتن مال یا کشتن کسی دستگیر شود، وی را تا وقتی‌که توبه کند زندانی کرده شود و اگر مالی گرفته باشد و سهم هر یک از راهزنان به نصاب سرقت برسد، دست‌وپایشان را برعکس یکدیگر بریده شود (مثلاً دست راست و پای چپش) و اگر بدون گرفتن مال کسی را کشته باشد، وی را به خاطر اجرای حد راهزنی، به دار آویخته شود.
 مسئله 41 ◄ اگر همراه گرفتن مال مرتکب قتل شده باشد، در این صورت وی را به دار آویخته شود و یا کشته شود و یا دست‌وپایش را بریده شود و بعد کشته شود و یا به دار آویخته شود.
دلیل:
قرآن کریم: همانا جزای کسانی که با [دوستداران‌] خداوند و پیامبر او به محاربه برمی‌خیزند و در زمین به فتنه و فساد می‌کوشند، این است که کشته شوند یا بر دار شوند یا دست ها و پاهایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود، یا از سرزمین خویش تبعید شوند، این خواری و زاری دنیویشان است و در آخرت هم عذاب بزرگی [در پیش‌] خواهند داشت‌. (المائده 33)
و منظور از این چهار نوع جزا (والله اعلم) برای چهار نوع راهزنی است یعنی: 1 – دستگیر شدن قبل از گرفتن اموال و قتل. 2- گرفتن اموال بدون قتل. 3- قتل بدون گرفتن اموال. 4- قتل همراه با گرفتن اموال. (العنایه ج5ص423)