نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 4
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 4

کتاب الوقف (احکام وقف)

کتاب الوقف (احکام وقف)
 مسئله 1◄ اصل وقف به اجماع امّت محمد ﷺ ثابت است. (الاختیار لتعلیل المختار ج3ص40)
رسول‌الله ﷺ هفت باغ را در مدینه وقف کردند. (الاختیار لتعلیل المختار ج3ص40و41 - فتح باب العنایه ج5 ص149 - ترکة النبی 1ص77 - تاریخ المدینه لابن ابی شیبه ج1ص175)
تعریف وقف:
 مسئله 2◄ نگه‌داشتن یک شیء در ملک صاحب آن و صدقه دادن منفعت آن را وقف گویند؛ مانند عاریت دادن آن شیء می‌باشد.
یعنی وقف این است که کسی منفعت استفاده از یک شیء را صدقه می‌دهد و شیء در ملک وی باقی می‌ماند. (این قول امام اعظم (رض) است)
دلیل:
رسول‌الله ﷺ فروش اموال حبیس را اجازه داده‌اند؛ و حبیس همان وقف است. (البنایه ج7ص426 - سنن الکبری للبیهقی ج6ص269 - مصنف ابن ابی شیبه ج4ص350)
 تعریف حبیس: وقفی که در استفاده از آن فقیر و غنی برابر هستند و آن قرار دادن یک شیء درراه خدا برای استفاده¬ی عمومی است؛ مانند اینکه مرکبی را نگه می‌دارد تا در جهاد فی¬سبیل الله از آن استفاده شود و یا سلاحی را در این راه وقف نماید و یا کتب فقه و قرآن و مانند آن را جهت استفاده¬ی عموم بگذارد. (النتف فی الفتاوی 1ص527)
 مسئله 3◄ نزد امامین (امام ابویوسف (رض) و امام محمد (رض)) وقف در ملک الله ﷻ درمی‌آید و از دست مالکش خارج می‌شود.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ به حضرت عمر (رض) فرمودند: نخلستانت را چنین صدقه بده که فروخته نشود و هبه داده نشود و ارث برده نشود ولی ثمره‌اش به فقراء داده شود. (الاختیار لتعلیل المختار ج3ص41 - سنن ابی داود ج4ص503)
 مسئله 4◄ و نزد امام اعظم (رض) از ملک مالک اصلی خارج نمی‌شود مگر در چندین مسئله که در آن به خارج شدن از ملک واقف حکم نموده است.
1- وقتی حاکم حکم به خروج آن از ملک واقف نماید، از ملک وی خارج می‌شود.
2- اگر شخصی مسجدی بنا کند و در این راه گذاشته شود و به مردم اجازه نمازخواندن داده شود و یک نفر نماز بخواند، از ملک واقف خارج می‌شود.
دلیل:
زیرا با حکم یک قاضی در مسئله¬ی اختلافی، به مسئله¬ی اجماعی تبدیل می‌شود.
زیرا مسجد خالص حق‌الله است و مالک حق استفاده شخصی از آن را ندارد. (الهدایه ج3ص15)

 مسئله 5◄ امام محمد (رض) گوید: تسلیم وقف به متولی وقف (مسئول وقف) و قبض وی برای خارج شدن از ملک واقف شرط است.
دلیل:
زیرا وقف حق‌الله تعالی می¬باشد و خود الله ﷻ مالک همه اشیاء است؛ پس قبض بنده شرط است تا در ملک الله ﷻ درآمدنش ثابت گردد، درست همانند زکات و صدقه که با قبض تکمیل می‌گردد. (الهدایه ج3ص16)
 مسئله 6◄ و امام ابویوسف (رض) گوید: همین‌که واقف گوید «من این را وقف نمودم»، از ملک وی خارج می‌شود.
دلیل:
زیرا وقف یعنی ساقط کردن مالکیت از خود مانند آزاد کردن برده که فقط با گفتن تکمیل می‌گردد؛ پس احتیاجی به قبض نیست. (الهدایه ج3ص16)
 مسئله 7◄ طبق قول امام ابویوسف (رض) وقف شیء مشاع صحیح است.
دلیل:
زیرا نزد امام ابویوسف (رض) قبض در وقف شرط نیست و درست نبودن مشاع به خاطر نبودن قبض است. (الهدایه ج3ص16)
مشاع یعنی یک شیء مشترک است و وقف مشاع این است که بعض آن را وقف می‌کند و مثلاً می‌گوید یک هکتار از زمینم وقف است و این نوع وقف نزد امام ابویوسف (رض) صحیح است.
 مسئله 8◄ نزد امام ابویوسف (رض) وقف زمین و شرط محصول برای خودِ شخص جایز است.
دلیل:
زیرا مقصود از وقف قربت الی الله است و با صرف غله (محصول) برای خودش قربت حاصل می‌شود؛ زیرا دادن نفقه-ی خود و خانواده نیز از صدقه محسوب می‌شود. (العنایه شرح الهدایه ج6ص226)
 مسئله 9◄ واقف می‌تواند وقف کند و بگوید که ولایت تصرف را خودش بر عهده می‌گیرد یعنی وقف می‌کند و خودش مسئول خرج آن و اصلاح آن می‌شود. این نوع وقف نیز جایز است.
دلیل:
زیرا متولی وقف با اجازه‌ی مالک وقف در وقف تصرف می‌کند، پس خود مالک به‌طریق‌اولی حق تصرف خواهد داشت. (الهدایه ج3ص20)
 مسئله 10◄ اگر واقف شرط کند که فعلاً این زمین را وقف می‌دهد و هرگاه بخواهد آن را با زمینی دیگر عوض خواهد نمود، این شرط نیز جایز است.
دلیل:
همچنان که امام ابویوسف (رض)، به خود اختصاص دادن وقف را جایز می¬داند، عوض کردن و استبدال زمین با زمینی دیگر را نیز جایز می‌داند. (البنایه ج7ص450)
 مسئله 11◄ نزد امام ابویوسف (رض) وقف بدون ذکر ابدی بودن آن نیز جایز است.
دلیل:
زیرا وقف خارج کردن شیء از ملک خود و ملحق ساختن آن به ملک الله ﷻ است، پس بدون ذکر ابدی بودن نیز ابدی می‌شود. (مجمع الانهر ج1ص734)
 مسئله 12◄ وقتی جهت مصرف وقف که از طرف واقف تعیین‌شده بود منقضی شود، به مصرف فقراء رسانده شود.
دلیل:
زیرا با وقف نمودن، آن شیء دیگر به ملک مالک برنمی‌گردد. (مجمع الانهر ج1ص734)
 مسئله 13◄ نزد امام محمد (رض) وقف اشیاء نقل شدنی جایز است، به خاطر تعامل مردم (زیرا مردم آن را انجام می-دهند) مانند قرآن؛ و بر این قول فتوا داده‌شده است.
دلیل:
زیرا در بین مردم عرفاً وقف اشیائی از قبیل کتاب و قرآن و مانند آن مرسوم است و با عرف قیاس ترک می‌شود و فتوی نیز بر جواز وقف منقولات است. (الاختیار لتعلیل المختار ج3ص43)
 مسئله 14◄ کسی حق ندارد وقف را مالک شود و یا به ملک دیگری دربیاورد. غیرازاینکه امام ابویوسف (رض) تقسیم وقف مشاع را اجازه داده است.
یعنی امام ابویوسف اجازه می‌دهد که شیء وقف‌شده بین مالکان آن تقسیم شود.
 دلیل:
رسول‌الله ﷺ فرموده‌اند: اصل آن باغ را صدقه دهد و فروخته نشود و هبه داده نشود. (المبسوط للسرخسی ج12ص31)
 مسئله 15◄ در ابتدای وقف، اگر به فقراء وقف‌شده باشد، اول باید به آبادانی آن مشغول شوند و اگر برای شخص معینی وقف‌شده باشد و به فقراء اجاره داده باشد، پس تعمیر آن به عهده‌ی آن شخص معین می‌باشد.
دلیل:
زیرا قصد واقف استفاده ابدی از آن می‌باشد، پس برای استفاده همیشگی لازم است که تعمیر کرده شود و فقراء چیزی ندارند تا بتوانند آن را تعمیر کنند، پس بر عهده‌ی شخص معین می‌باشد. (فتح باب العنایه ج5ص154)
 مسئله 16◄ اگر این شخص از تعمیر و عمارت سر باز زند یا اینکه آن شخص فقیر باشد پس حاکم موقوفه را اجاره دهد و با اجرتش آن را تعمیر نماید و بعد از تعمیر آن را به مصرف مشخص‌شده‌اش برگرداند.
دلیل:
زیرا در اجاره دادن و صرف اجرتش برای آبادانی وقف، رعایت حال واقف و موقوفٌ علیه می‌باشد. (فتح باب العنایه ج5ص154)
 مسئله 17◄ آنچه از وقف خراب‌شده و از آن جدا می‌شود صرف تعمیر آن شود و یا اینکه آن را ذخیره کرده شود تا وقتی‌که اگر به آن احتیاج باشد در آن موقع صرف همان وقف شود.
 مسئله 18◄ اگر صرف آن به وقف معذور باشد، آن مقدار جداشده را فروخته شود و پولش را صرف وقف شود و نباید بین مصارف وقف تقسیم شود.
دلیل:
تا بدل مقام مبدَّل را بگیرد؛ یعنی وقتی صرف نمودن برای خود وقف عذر باشد پولش جای وی را می‌گیرد.
و حق مستحقان وقف در استفاده از آن است نه عین وقف؛ پس بین فقراء تقسیم کرده نشود. (فتح باب العنایه ج5ص155)
 مسئله 19◄ منظور از خراب شدن و جدا شدن مانند این است که آجری یا الواری از یک وقف جدا شود پس حکمش همان است که در بالا ذکرشده است.