نام : کتاب احسان المحسن بإحسان خاتم الانبیاء
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 6

جاهایی که ذکر جهر در شریعت اجازه داده شده است

جاهایی که ذکر جهر در شریعت اجازه داده شده است، از این قرار می باشد:
*فالحاصل أن الجهر بالتكبير بدعة في كل وقت إلا في المواضع المستثناة. وصرح قاضيخان في فتاواه بكراهة الذكر جهراً وتبعه على ذلك صاحب المستصفى. وفي الفتاوى العلامية: وتمنع الصوفيه من رفع الصوت والصفق. وصرح بحرمته العيني في شرح التحفة وشنع على من يفعله مدعياً أنه من الصوفية، واستثنى من ذلك في القنية ما يفعله الأئمة في زماننا فقال: إمام يعتاد في كل غداة مع جماعته قراءة آية الكرسي وآخر البقرة «وشهد الله» ونحوه جهراً لا بأس به والأفضل الإخفاء. ثم قال: التكبير جهراً في غير أيام التشريق لا يسن إلا بإزاء العدو أو اللصوص. (البحر الرّائق ج2ص170)
نتیجه ی بحث این است که جهر گفتن تکبیر بدعت است مگر در جاهایی که شرع آن را استثناء کرده است. و قاضیخان (مفتی بزرگ حنفی) در فتاوای خود بر کراهت ذکر جهر فتوا داده است و همچنین صاحب کتاب مستصفی از آن تبعیت کرده است. در فتاوای علامیه آمده است: صوفیه را از رفع صوت و کف زدن منع کرده می شود. بدرالدین العینی بر حرمت آنچه کسانی که مدّعی تصوّف هستند انجام می دهند، تصریح کرده است و از این کراهت، آنچه که امام جماعات از آیه الکرسی و مانند آن بعد از نماز به جهر می خوانند استثناء کرده است و افضل (در این جاها نیز) خفیه خواندن آن است. سپس گفت: که تکبیر را جهراً گفتن در غیر ایّام تشریق از سنّت نیست مگر اینکه در برابر دشمن یا که راهزن و دزد باشد.*
*وَأَنَّا نَقُولُ الْجَهْرُ بِالتَّكْبِيرِ بِدْعَةٌ إلا فِي زَمَانٍ مَخْصُوصٍ. (اصول فخرالاسلام باب الامر)
و ما می گوییم که تکبیر جهری بدعت است مگر در زمانی مخصوص.*
مواضع ورود جهر در شرع:
1) ایّام تشریق
2) اذان:
*أنه إعلام للغائبين عن المسجد؛ فلهذا شرع فيه رفع الصوت، وسمي نداءً؛ فإن النداء هو الصوت الرفيع.
ولهذا المعنى قال النبي صلى الله عليه وسلم لعبد الله بن زيد: " قم فألقه على بلال؛ فإنه أندي صوتاً منك". (فتح الباری شرح صحیح البخاری ج5ص177)
اذان اعلام است برای غائبین؛ به همین خاطر بلند کردن صدا در آن مشروع شد، و به همین خاطر به اذان نداء گفته شد؛ زیرا نداء یعنی بلند کردن صدا.
و به همین خاطر رسول الله ﷺ به عبدالله بن زید (رض) فرمود: بلند شو و به بلال بگو اذان گوید زیرا صدای وی از تو بلندتر است.*
3) اقامه: مثل اذان است.
4) ملاقات دشمن و ترس از راهزن یا دزد.
5) قرائت قرآن: *وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآَنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (204). (سوره اعراف آیه 204)
وقتی قرآن خوانده می شود پس گوش کنید و سکوت کنید، باشد که نجات یابید.*
ولی در باره ی ذکر آمده است:
*وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآَصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ (205). (سوره اعراف آیه 205)
پروردگارت را در دل خود به تضرع و ترس، بى‏آنكه صداى خود بلند كنى، هر صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش.*
با توجه به آیه ی قبلی، قرآن از آن استثناء شد.‏
آیا می دانید که اهل کتاب (نصاری و یهود و ...) چگونه گمراه شده اند؟ آنها قول پیر یا استاد خود را گرفته و می گفتند که پیر ما گفت آخوند ما گفت یا عالم ما گفت و متأسفانه نمی گفتند که کتاب آسمانی ما گفت و نمی گفتند الله ﷻ گفت یا قول پیامبرشان را صادقانه نمی آوردند و با این کار رو به ضلالت و گمراهی رفتند و حال و روز ما نیز در این زمان کمتر از آنها نیست؛ زیرا قول پیر یا آخوندمان را بر قول الله ﷻ و پیامبرمان ﷺ ترجیح می دهیم و مانند یهود و نصاری روز به روز از قرآن و سنّت فاصله می گیریم.
 الله ﷻ می گوید اگر ملّتی رو به گمراهی رود اوّلین کار این است که علمای این ملّت را بر می دارند و ما با تمام وجود این را حس می کنیم که علمای ما روز به روز کمتر می شوند و گمراهی ها روز به روز بیشتر می شود و بزرگان ما دین را به ثمنی خیلی قلیل می فروشند و وظیفه ی تک تک ماست که در این مواقع اسلام را حفظ کنیم.