احكام نفاس
مسئله 152 ◄ نفاس به خوني گفته مي شود كه بعد از تولد بچه از رحم زن مي آيد و بيشترين مدت آن چهل روز است و براي كمترين مدت آن حدي نيست، ممكن است يك ساعت باشد يا كه بيشتر.
مسئله 153 ◄ نفاس زني كه دوقلو بياورد، ابتداي نفاسش نزد امام اعظم (رض) و امام ابي يوسف (رض) از اولين آن دوقلوها شروع مي شود و نزد امام محمد (رض) از دومي حساب مي شود.
مسئله 154 ◄ اگر فاصله ي دو بچه كمتر از شش ماه باشد، دوقلو محسوب می شوند.
مسئله 155 ◄ عدّت زني كه دوقلو آورده با وضع آخرين آنها تمام مي شود.
مسئله 156 ◄ اگر بچه ی زني سقط شود، در اين صورت اگر بچه داراي اعضاي كامل باشد يا كه بعضي از خلقت آن معلوم باشد؛ مثلاً داراي پا يا عضوي ديگر شده باشد، مثل اين است كه آن زن بچه به دنيا آورده است و احکام زنی را که بچه آورده بر این زن نیز ثابت می شود.
دليل:
1- از انس (رض) : رسول الله ﷺ فرمودند: مدت نفاس چهل روز است، مگر اينكه قبل از آن تمام شود. (دارقطني ج1ص227 - اعلاءالسنن ج1ص373 - عن عائشة (نصب الرايه باب الحيض)- عن عثمان بن آبي العاص (المستدرك علي الصحيحين ج1ص282) عن ام سلمه - سنن الترمذي ج1ص378- سنن الكبري للبيهقي ج2ص50)
2- دليل امام اعظم (رض) و ابویوسف (رض) :
با خروج بچه ي اول دهانه ي رحم باز مي شود و رحم به وسيله ي خوني كه مي آيد، تنفس كرده است؛ پس آن نفاس است. (فيض الباري شرح صحيح البخاري ج1ص478- مبسوط ج2ص14).
3- و دليل امام محمد (رض) :
مادر دوقلوها تا وضع بچه ي دوم حامله محسوب مي شود، پس آن زن صاحب نفاس نمي گردد همچنان كه حائض نمي گردد. (بنايه ج1ص697).
4- زيرا عدّت زن حامله با وضع حملش تمام مي شود و هر دوي دوقلوها حمل وي است. (بنايه ج1ص697).
5- زيرا سقط مانند بچه ی كامل است همچنان كه بچه ی ناقص الخلقه بچه حساب مي شود. (بنايه ج1ص689).
مسئله 157 ◄ حیض کسی که برای اولین بار حیض می بیند ده روز می باشد.
مسئله 158 ◄ اگر خون دیدن کسی که برای اولین بار حیض می بیند از ده روز بیشتر شود، پس خونی که بعد از ده روز می بیند استحاضه است.
مسئله 159 ◄ نفاس زنی که برای بار اول نفاس می بیند چهل روز می باشد.
مسئله 160 ◄ اگر زنی برای اولین بار نفاس ببیند و خون بیش از چهل روز بیاید، پس خونی که بعد از چهل روز می آید استحاضه است.
استحاضه: خوني كه بر طبق عادت نيست و جزو امراض به حساب مي آيد و حكم حيض و نفاس را ندارد.
دليل:
زيرا ده روز مدت حيض است و چهل روز هم مدت نفاس و اصل آن است كه در اين مدت حيض و نفاس بودن خون صحيح باشد. پس با شك از حيض بودن و نفاس بودن خارج نمي شود. (البحرالرائق ج1ص430).
مسئله 161 ◄ زنی عادت مشخصی در حیض داشته باشد و در یکی از این عادت ها، خون چند روز بیشتر از عادت های قبلی وی بیاید در این صورت اگر روزهای اضافه بر عادت را همراه با عادت حساب کنیم کمتر از ده روز یا خود ده روز باشد، این روزهای اضافه آمده نیز حیض محسوب می شود و اگر روزهای اضافه آمده را با مدت عادتش جمع کنیم و بیش از ده روز بشود، آن روزهای بیشتر از عادت حیض حساب نمی شود.
مسئله 162 ◄ همچنین اگر در نفاس عادت مشخصی داشته باشد و بیشتر از عادت وی بیاید، اگر این مدت بیشتر آمده را با عادتش در نفاس جمع کنیم بیش از چهل روز نشود، مدت عادت نفاس وی زیاد شده است و اگر بیش از چهل روز شود مدت عادت نفاس وی تغییر نکرده است.
مثال: زنی عادت حیض وی پنج روز باشد و در یک حیض خون بیشتر از پنج روز بیاید؛ در این صورت اگر خون بیشتر آمده از عادت، همراه با عادت بیش از ده روز نباشد مثلاً دو روز بیشتر آمده باشد که با مدت عادت وی که پنج روز بوده، هفت روز می شود پس مدت عادت وی از پنج روز به هفت روز تغییر کرده است و دو روز زائد را نیز حیض حساب کرده می شود.
و اگر مدت زائد بر عادتش هفت روز باشد که با جمع کردن مدت عادت قبل دوازده روز می شود که این مدت بیش از ده روز است؛ پس عادت وی همان پنج روز می باشد و عادت وی تغییر نکرده است.
همچنین در نفاس نیز اینگونه حساب کرده می شود؛ اگر همراه عادتش جمع کنیم و بیشتر از چهل روز نشود، عادتش تغییر کرده و افزایش یافته است و اگر بیش از چهل روز بشود، عادتش همان مدت قبلی است.
فايده در اين است كه اگر كسي نماز روزهاي زائد از مدت حيض كه بيشتر از ده روز مي شود را نخوانده بايد قضاي آن ها را به جا آورد و...
دليل:
زیرا روزهای اضافه شده در مدت حیض بوده است و صلاحیت حیض بودن را دارد ولی خون زائد از عادت، هم صلاحيت حيض بودن و هم صلاحیت فاسد بودن را دارد. وقتي از اكثر مدت حيض گذشت معلوم شد كه خون زائد از روي مريضي بوده است. و همچنين است در نفاس. و بخاطر قول رسول الله ﷺ: مستحاضه در ايام حيض خود نمازش را ترك مي كند. (سنن الترمذي ج1ص348- آبي داود ج1ص462- سنن الكبري للبيهقي ج2ص58- سنن ابن ماجه ج1ص204- بنايه ج1ص665).
مسئله 163 ◄ زن حامله حیض ندارد و اگر خونی ببیند، آن خون استحاضه است.
استحاضه: خون ديدن زن از روي درد و مريضي و غير طبيعي که حیض نیست و احکام حیض بر آن ثابت نمی شود.
مستحاضه: زني كه استحاضه دارد.
مسئله 164 ◄ حكم استحاضه: نماز و روزه و نزديكي را مانع نمي شود؛ يعني مستحاضه بخاطر استحاضه نماز و روزه را نبايد ترك كند و بر شوهرش جائز است كه در حالت استحاضه با زنش نزديكي كند.
مسئله 165 ◄ اگر كسي داراي عذري باشد كه بخاطر آن نمي تواند وضويش را تا خواندن نماز نگه دارد مثلاً خون دماغ مي شود (از بينيش خون بيايد و بند نيايد) يا كه زخم ديگري دارد كه از آن خون يا چرك مي آيد و خون بند نيايد يا كه مستحاضه باشد.
مسئله 166 ◄ اگر كسي داراي عذري باشد كه بخاطر آن نمي تواند وضويش را تا خواندن نماز نگه دارد مثلاً خون دماغ مي شود (از بينيش خون بيايد و بند نيايد) يا كه زخم ديگري دارد كه از آن خون يا چرك مي آيد و خون بند نيايد يا كه مستحاضه باشد و يا مانند آن، پس وي بايد براي هر نماز فرض در وقت آن نماز وضوء بگيرد و مي تواند با آن وضو تا خروج وقت آن فرض، هر نمازي كه خواست بخواند.
دليل :
1- از حضرت عائشه (رض) : حامله حيض نمي بيند. (سنن الكبري للبيهقي ج11ص388- سنن الدارقطني ج1 ص226 - بدائع ج1ص160).
2- از رسول الله ﷺ در مورد مستحاضه: وضو بگير و نماز بخوان گرچه خون به حصير بچكد. (سنن الدار قطني ج1ص219- بنايه ج1ص662 - سنن ابن ماجه ج1ص204 - مصنف ابن ابی شیبه ج1ص118 - مسند اسحق بن راهویه ج2ص97 - مسند احمد ج41ص507).
3- وقتي حكم نماز شناخته شد، حكم روزه و وطی (نزديكي) نیز با اجماع ثابت شد. (بنايه ج1 ص663).
4- مستحاضه براي وقت هر نماز، بايد وضو بگيرد. (البحر الرائق ج1ص7- المبدع شرح المقنع ج1ص290- نيل الاوطار ج1ص330- بنايه ج1ص675).
مسئله 167 ◄ براي اينكه كسي صاحب عذر و معذور شناخته شود، بايد كه در بار اول مثلاً اگر خون آمد پس بايد نمازش را تا آخر وقت تأخير كند، اگر بند نيامد بايد وضو گرفته و بخواند سپس وقتي وقت نماز دوم آمد اگر خون بند بيايد قبل از گذشتن وقت نماز دوم، بايد نماز اولش را نیز قضا كند. زيرا وي معذور نيست ولي اگر در وقت نماز دوم هم بند نيايد، پس قضا لازم نيست؛ زيرا وي معذور است. (البحر الرائق ج1ص432).
مسئله 168 ◄ خروج وقت نماز وضوي معذور را باطل مي كند؛ مثلاً كسي براي نماز صبح وضو بگيرد وقتي كه خورشيد طلوع كند وضوي وي مي شكند ولي دخول وقت نماز، وضويش را باطل نمي كند؛ مثلاً كسي بعد از طلوع خورشيد وضو بگيرد پس وي مي تواند كه با آن وضو نماز ظهرش را بخواند تا خروج وقت ظهر.
مسئله 169 ◄ بحث: اينكه دخول وقت ناقض است يا كه خروج وقت، فقط در مورد صبح و ظهر فرق دارد و در نمازهاي ديگر، هم خروج و هم دخول وجود دارد.
دليل:
خروج وقت دليل بر زائل شدن نياز به وضو است؛ يعني طهارت معذور در وقت نماز بخاطر احتياج وي بوده است، وقتي وقت خارج شد پس ديگر نيازي به وضو ندارد. (بنايه ج1ص683).