و تحقیقی دیگر نیز در زیر آورده میشود و تمامی دلایل از قرآن کریم و احادیث نبوی ﷺ در این 2 تحقیق آورده شد تا با این دلایل هیچگونه شبههای برای کسی باقی نماند.
تحقیق دوم:
الحمدلله و الصلوة و السلام علی رسولالله و علی آله و صحبه و من والاه.
سؤال: چه میفرمایند علمای اعلام در این مسئله اگر:
1ـ در بین دندان شخص جنب طعام باشد.
2ـ یا در سوراخ دندان آن طعام مانده باشد.
3ـ یا از کدام مواد سوراخ دندان را پرکرده باشد.
در این سه صورت اگر غسل کند از جنابت خارج میشود یا جانب مِهماند؟
جواب صورت اول: بقای طعام در بین دندآنکه عبارت از فاصله و فرجه و گشادگی بین دندانها است در این مسئله از فقهاء سه قول آمده است:
1ـ این طعام مانع غسل شده نمیتواند زیرا که آب یک مادهی نرم و رقیق و روان است بهاحتمال غالب تمام دهان را فرامیگیرد.
2ـ اگر از قُطر یک نخود بزرگتر باشد مانع غسل میباشد و در قدر نخود و کمتر از آن اثر ندارد.
3ـ اگر آن طعام از اثر خائیدن سخت و چسبنده و لشم شده باشد مانع غسل میگردد و لو اندک باشد.
جواب صورت دوم: این صورت که عبارت از بودن طعام در سوراخ دندان است و بعداً به نامهای جوف دندان و ثقب دندان و کوه دندان در عبارت فقه و فتاوی میآید و در اصطلاح عامه کرمخورده میگویند که با مسئله اول فرق و امتیاز فوقالعاده دارد.
در این صورت از فقهاء چهار قول آمده است و بعد از تطبیق سه قول باقی میماند:
1ـ جواز غسل که آب یک مادهی لطیف و رقیق و روان است بهاحتمال غالب تمام دهان را با جوفهای دندان فرامیگیرد.
2ـ عدم جواز غسل بدون قید و شرط.
3ـ عدم جواز غسل درصورتیکه آن طعام صلابت داشته باشد.
4ـ از احتیاط کار گرفته اول ثقب و جوف دندان را خالی نموده بعداً غسل نماید.
این بود فشردهی اقوال فقهاء که بعداً صورت هرکدام را از عبارات فقه و فتاوی ملاحظه و مطالعه خواهید نمود.
باقی ماند جواب صورت سوم مسئله که عبارت از پر کردن دندان است. انشاءالله در ختام رساله از آن بحث داریم و بالله التوفیق.
اول ـ «رجل اغتسل و بقی بين اسنانه طعام جاز و قال بعضهم ان زاد علی قدر الحمّصة لا يجوز و ان کان علی قدر الحمّصة او اقل يجوز؛ و قال بعضهم ان کان صلباً ممضوغاً متأکداً لا يجوز».
ترجمه: مردی غسل کرد و در بین دندانهایش طعام بود غسلش درست است. برخی از فقهاء گفتهاند: اگر آن طعام زیاده از قدر یک نخود باشد غسلش درست نیست؛ و اگر بهقدر یک نخود یا کمتر از آن باشد غسلش درست است. عده دیگری از فقهاء گفتهاند: اگر آن طعام سخت و خاییده شده و اجزایش در هم داخل شده (ثابت نمانده) و لشم گشته باشد غسلش درست نیست.
تبصره: سه قول صورت اول از این عبارت محقق دانسته میشود. تنها از لطافت آب در آن چیزی دیده نمیشود. ما این مطلب را از شرح آن از کبیری ص 49 در ترجمه علاوه نمودیم و از عناوین بعدی مکرر از این مطلب بحث میشود.
دوم ـ «فان کان فی طواحنه ثقب و فيها شئ يجب ايصال الماء اليه و فی الفتاوی ان کان بين اسنانه طعام و لم يصل الماء تحته فی الغسل من الجنابة جاز لان الماء شئ لطيف يصل تحته غالبا قال صاحب الخلاصة و به يفتی»
حل لغات: طواحن جمع طاحنه دندانهای کرسی که عموماً ثقب و سوراخ و کرمخوردگی در همین دندانها دیده میشود. ثقب به فتح اول سوراخ و سوراخ کردن و به ضم و ضمتین جمع ثقبه به معنی سوراخها.
ترجمه: اگر در دندانهای کرسی شخص جنب سوراخها و در آن سوراخها چیزی رفته بود واجب است رسانیدن آب به آن موضع؛ و در فتاوی آورده اگر در بین دندانهای شخص جنب طعام بود و در زیر آن آب نمیرسید در غسل جنابت غسلش درست است زیرا که آب یکچیز نرم و رقیق است و بهاحتمال غالب در زیر آن چیز میرسد. صاحب خلاصه الفتاوی گفته است این قول مفتی به است.
تبصره: چیزی که از این عبارت دانسته میشود ازاینقرار است:
1ـ بین دندان و ثقب دندان فرق داشته. هم من حیث اللغة و هم من حیث الحکم.
2ـ پر بودن دندان مخصوص به طعام نبوده کلمهی شئ که از انکر نکارات است هر آن چیزی که باعث عدم وصول آب در سوراخ دندان باشد همه را شامل میشود.
3ـ مؤید قول دوم صورت دوم.
4ـ مؤید قول اول صورت اول.
که در صورت ثقب دندان جنب مِهماند و در صورت بین دندان غسل آن درست است.
سوم ـ «و لو کان سنه مجوفا ای بين اسنانه طعام او دَرَنٌ رطب يجزیه لان الماء لطیف يصل الی کل موضع غالباً کذا فی التجنيس. ثم قال ذکر الصدر الشهيد حسام الدّين فی موضع آخر اذا کان فی اسنانه کوات يبقی فيها الطعام لا يجزيه ما لم يخرجه و يجری الماء عليها و فی فتاوی الفضلی و الفقيه ابی الليث خلاف هذا فالاحتياط ان يفعل».
حل لغات: درن بفتحتین چرک. کوات جمع کوة مثل قوات جمع قوة به معنای سوراخ است. در اینجا چونکه صیغهی جمع است، به معنای سوراخها ترجمه میشود.
ترجمه: اگر دندان شخص جنب مجوف بود یا در بین دندانهای آن طعام یا چرک تر بود غسلش درست است زیرا که آب یک مادهی رقیق است و بهاحتمال غالب در همهجا میرسد، چنانچه در کتاب تجنیس است؛ و از امام حسام الدّین صدر الشهید در دیگر موضع نقل شده که اگر در بین دندانهای شخص جنب سوراخها باشد و در آن طعام مانده باشد، غسلش درست نیست تا آنگاهکه آن طعام را کشیده آب را بر آن جاری نکرده باشد. با وصفی که در فتاوی فضلی و فقیه ابواللیث سمرقندی خلاف قول امام صدر الشهید فیصله شده است، اما طریق احتیاط و سلامت، خارج کردن طعام و جریان آب است در آن محل که این را طریق تقوی و احتیاط و احتیاط در فتوی و طریق اتفاق و سلامت نیز مینامند.
تبصره: چیزی که از این عبارت دانسته میشود ازاینقرار است:
1ـ فرق «دندان مجوف» و «بین دندان» که معطوف از معطوف علیه مغایرت دارد، این فرق من حیث اللغة است و اما من حیث الحکم فرقی ندارد و برخلاف عبارت کبیری میباشد که قبلاً آن را نقل و شرح نمودیم.
2ـ مؤید قول اول صورت اول و قول اول صورت دوم میباشد که در هر دو صورت مانع غسل نبود.
3ـ طریق نجات احتیاط است.
4ـ در این عبارت که به لفظ «سنه مجوفاً» نقل شد هرچند «و فيه» طعام نیامده اما از قرینه مقام دانسته میشود که اشکال در طعام دندان مجوف است نه در جوف و خلای خالی بلکه دندان مجوف از بین دندانها بیشتر و پیشتر طعام را تعنیه مینماید. تدبر فافهم.
چهارم ـ «و لا يمنع ما علی ظفر صباغ و لا طعام بين اسنانه او فی سنه المجوف. به يفتی؛ و قيل ان صلبا منع و هو الاصح».
ترجمه: منع نمیکند غسل را آنچه بر ناخن رنگرز است از این قبیل منع نمیکند غسل را طعامی که در بین دندانها یا بین دندان مجوف شخص جنب باشد؛ و به همین قول فتوی است، بعضی گفتهاند اگر طعام سخت شده باشد فرضیت غسل را منع میکند و این قول صحیحتر است.
در رد المختار حاشیه در المختار در شرح «به يفتی» که قبلاً ترجمه شد به نقل از خلاصة الفتاوی این افتاء را معلل به اینکه آب چیز لطیف است بهاحتمال غالب در تحت غذا میرسد تأیید نموده و بعداً در تحقیق مقام چنین ابراز نموده: «و مفاده عدم الجواز اذا علم انه لم يصل الماء تحته قال فی الحلية و هو اثبت» ترجمه: مفاد این سخن که آب چیز نرم و رقیق است و در تحت طعام دندان مجوف یا طعام فاصله بین دندانها میرسد این است «غسل جواز ندارد اگر بداند آب در تحت آن غذا نرسیده باشد» و در حلیة گفته است این قول ثابتتر از دگر اقوال است.
از این تحقیق و تقدیر علامه شامی بهصراحت دانسته میشود که لطافت آب همچنان که غالباً مذکور شد یک امر کلی نیست گاهی در تحت طعام نفوذ ندارد عام است که آن طعام صلابت داشته باشد یا نباشد؛ و بعدازاین در تحقیق: «و قیل ان صلبا منع و هو الاصح» چنین تشریح نموده:
«صرح به فی شرح المنيه و قال لامتناع نفوذ الماء مع عدم الضرورة و الحرج و لا يخفی ان هذا التصحيح لا ينافی ما قبله فافهم»
ترجمه: در کبیری شرح منیه ص 49 تصریح نموده به اینکه انسان جنب مِهماند درصورتیکه آن طعام صلابت داشته باشد، زیرا که در این صورت آب نفوذ نمیکند در تحت آن و نه در بودن آن کدام ضرورت است و در دور کردن آن کدام حرج و این قول که به صیغهی و هو الاصح فیصله شده با قول سابق که به یفتی بود کدام منافات ندارد.
تحقیق این عدم منافات ازاینقرار است که:
علامه شامی رح قبلاً در شرح «به يفتی» فرموده بود «و مفاده عدم الجواز اذا علم انه لم يصل الماء» در اینجا که صلابت طعم باعث عدم وصول آب میشود کدام منافات در بین این دو قول دیده نمیشود و اگر در جانب به یفتی قید مذکور را نمیگذاشت حتماً منافات داشت که در اصول رسم المفتی «به يفتی» مقدم بر «و هو الاصح» است. این بود اجمال پوشیده در فافهم. والله اعلم.
پنجم ـ «و لو فی اسنانه کوات بقی الطعام فيها هل يجزيه؟ قولان؛ و الاحتياط: الاخراج»
ترجمه: و اگر در بین دندانهای شخص جنب سوراخها بود و در بین آن طعام باقیمانده بود، آیا جایز است غسل آن؟ در این مسئله از فقها دو قول آمده است: 1ـ جواز غسل بدون اخراج آن طعام. 2ـ عدم جواز غسل همراه آن طعام.
اما احتیاط در آن است که قبلاً آن طعام را دور سازد و بعداً غسل نماید.
ششم ـ «و کذا الطعام اذا بقی فی اسنانه. ذکر الناطفی ان الطعام يمنع تمام الغسل الا ان يخرج الطعام و يجری الماء علی ذلک الموضع»
ترجمه: و همچنین منع نمیکند غسل را اگر در بین دندان شخص جنب طعام باقیمانده باشد. ناطفی رحمة الله علیه گفته است: طعامی که در دندان باشد، غسل را بازمیدارد مگر اینکه آن طعام را خارج نموده، آب را بر آن موضع جاری نماید.
هفتم ـ «و لو کان سنه مجوفا فبقی فيه او بين اسنانه طعام او درن رطب فی انفه، تم غسله علی الاصح. کذا فی الزاهدی و الاحتياط ان يخرج الطعام عن تجويفه و يجری الماء عليه»
ترجمه: و اگر دندان شخص جنب مجوف بود و یا در بین دندانهای آن طعام مانده بود یا در بینی آن چرک تر بود، در تمام این صورت بقول اصح غسل آن تمام میشود. همچنین ذکرشده است در زاهدی؛ اما طریق احتیاط این است که آن طعام را قبلاً از جوف دندان کشیده شود تا اینکه آب را بر آن محل جاری نماید.
هشتم ـ «و اذا اغتسل من الجنابه و بقی بين اسنانه طعام فلم يصل الماء تحته جاز لان ما بين الاسنان رطب فلا يمنع وصول الماء الی ما تحته؛ و فی المضمرات: و به يفتی و ذکر الناطفی فی واقعاته انه لا يجزيه ما لم يقلع ذلک الطعام و يجری الماء عليه»
ترجمه: و هرگاه غسل نمود شخصی از جنابت و باقی ماند بین دندانهای آن طعام، پس نرسید آب در زیر آن غسلش درست است زیرا که ما بین دندانها تر است پس منع نمیکند آن طعام وصول آب را در تحتش؛ و در مضمرات آورده که فتوی به همین قول است. امام ناطفی (رح) در واقعات خود آورده: غسل این نوع شخص آنگاه درست میشود که آن طعام را دور ساخته آب را در موضعش جاری نماید.
تنبیه: تنوین طعام در اینجا برای تحقیر است یعنی طعام ناچیز که باعث عدم نفوذ آب شده نتواند و اگر از کثرت و صلابت باعث عدم وصول آب شد در این وقت تنوین برای تکثیر است. تدبر
نهم ـ «ان قيل ای جنب توضأ و تمضمض و استنشق و افاض الماء علی بدنه ثلاثاً و لا يکون طاهراً بل هو جنب مع انه لم يخرج منه بعد الاغتسال منی؟ فالجواب انه رجل فی اسنانه کوات يبقی فيها الطعام فلم يصل الماء الی تحته فی المضمضة قال بعض مشائخنا و الناس عنها غافلون» ترجمه: اگر گفته شود کدام شخص است در غسل جنابت دهان و بینیاش را شسته و در تمام بدنش آب پاک را سه مرتبه رسانیده و بعد از اکمال غسل منی هم عود نکرده بازهم جنب است؟ جواب: این شخصی است که در دندانهایش سوراخها بوده و در آن سوراخها طعام باقی میمانده که آب در تحت آن طعام نمیرسیده است در وقت شستن دهان بهاندازهای که بعضی مشایخ فرموده است مردم از این مسئله در غفلت ماندهاند.
تنبیه: در ذخائر اشرفیه قول صاحب تجنیس و ناطفی و امام صدر الشهید نیز موجود بود ما از نقل آنها جهت تکرار مرام منصرف شده تنها از الفاظ خود آن استشهاد آوردیم.
دهم ـ «و ان کان فی طواحنه ثقب فيها شئ يجب ايصال الماء اليه؛ و قال بعضهم ان کان صلباً ممضوغاً متأکداً بحيث تداخلت اجزاؤه و صارت له لزوجة کالعجين لا يجوز غسله قلَّ او کثر و هو الاصح لامتناع نفوذ الماء مع عدم الضرورة و الحرج.
تنبيه لهم: سُئِلَ ابی و استاذی المرحوم عن غسل نساء الهند فی زماننا حيث يمضغن العلک فی اسنانهن فيبقی ذالک ما بين اسنانهن و يکون له صلابة و لزوجة بحيث يمنع وصول الماء تحته؟
فاجاب رحمة الله تعالی بانه لا يجوز لان ايصال الماء الی کل جزء فرض نعم لو بقی شئ من العلک بحيث لا يمنع وصول الماء تحته يجوز البته و هو ظاهر من الفروع المذکورة فتنبه فان الناس عنه غافلون»
ترجمه: و اگر در دندانهای کرسی شخص جنب سوراخ باشد و در آن چیزی مانده باشد واجب است رسانیدن آب به آن سوراخ. برخی از فقهاء گفتهاند اگر آن چیز سخت و خاییده شده و چسبنده باشد که اجزایش در هم داخل شده و لشم شده باشد مانند خمیر در این صورت غسل آن درست نیست برابر است که آن چیز کم باشد یا بسیار و این قول صحیحترین اقوال است، از جهت آنکه نفوذ آب را در آن محل منع میکند.
علامه لکهنوی چند سطر بعدتر یک فیصله پدرش علامه عبدالحلیم محشی نورالانوار «قمر الاقمار» را برای اشخاصی که از این حالت نجات نیافتهاند تنبیه نموده میگوید: پرسیده شد از پدرم و استادم از غسل زنهای هند معاصر مؤلف که ساجق میخایند و در بین دندانهایشان از آن ساجق باقی مِهماند درحالیکه این ساجق ها صلابت و لزوجت دارد و از وصول آب در تحت آن مانع میگردد؟ جواب: غسل آنها درست نیست زیرا که رسانیدن آب در تمام اجزاء بدن فرض است مگر اینکه مقدار ناچیزی از آن ساجق باقیمانده باشد و باعث عدم وصول آب نشود و این یک مسئله واضح است از فروعات متذکره «مسئله ثقب طواحن و بین دندان» پس بیدار باش که مردم از این مسئله غافل ماندهاند.
یازدهم ـ علامه لکهنوی در تألیف دیگرش مجموعة الفتاوی در مادهای بنا مسی که زنان هند در عصر آن جهت آرایش دندان از آن کار میگرفتند بعد از تحقیق و تدقیق مزید چنین فیصله میکند: اگر جرم مسی در دندان بسیار ریخته شده است و منجمد گردیده که مانع نفوذ و وصول آب تا جسم دندان شده، غسل او نخواهد گردید.
دوازدهم ـ «رجل اغتسل و بين اسنانه فُرجَهُ و تأکد فيه طعام لا يصل الماء اليه لا يجوز ما لم يخرج و يجری عليه الماء» ترجمه: شخصی غسل کرد و بین دندانهای آن گشادگی بود و در آن طعام سخت شده بود که باعث عدم وصول آب میگردد تا آنگاهکه آن طعام را دور ساخته آب را بر آن محل جاری نسازد غسل آن درست نمیباشد.
سیزدهم ـ بود طعامی میانهی دندان * آب جاری نگشت در ته آن * گفت از ملتقط خزانه چون * نیست جایز ار نگردد بیرون * بعد بیرون شدن کند جاری * آب را بر آن محل باری * چون زتجنیس ذکر کرد جواز * مگذاری تو بر خلاف نماز.
نتایج اقوال گذشته
خوانندهی محترم و گرامی! تمام شما میدانید که مسئلهی حق در موضع خلاف بر جانب همه نمیباشد؛ زیرا که حق متعدد نمیشود. اکنون در کار است که پیرامون اقوال گذشته تدقیق شود.
در سابق دو مسئله تحت بحث قرارگرفته بود:
1ـ طعام بین دندانها؛ یعنی فرجهها و گشادگیهای بین دو دندان.
2ـ طعام جوف دندآنکه بهاصطلاح عامه به کرمخوردگی تعبیر میشود که عبارت از سوراخ داخل دندان میباشد و قبلاً در عبارات عربی بنامهای ثقب و جوف و کوة ترجمه و تحلیل شد.
هرچند موضع بحث این رساله همین نوع دوم میباشد.
1ـ چونکه در منابع و مأخذ هر دو مسئله قبلی در یک عبارت گاهی در تحت یک حکم و گاهی در تحت دو حکم فیصله شده بود، روی این مشکل تجزیه عبارت در عنوان المرام خلل پذیر بود.
2ـ در جانب سؤال مقدم ذکرشده بود.
3ـ ایراد آن جهت فرق بین المسئلتین مفید بود، منبعد پیرامون آن بحثی نداریم.
اما فیصلهی مسئله دوم و سوم ازاینقرار است:
1ـ از قول یک تعداد فقهاء بدون کدام قید و شرط دانسته شد که طعام جوف دندان مانع غسل میگردد.
2ـ از قول یک تعداد دیگر فقهاء چنین تصریحشده بود که احتیاط در وقت غسل، دور ساختن آن طعام است از دندان.
3ـ از قول عدهی دیگر چنین برمیآید که آب یک مادهی نرم و رقیق و روان است بهاحتمال غالب در تحت همان طعام میرسد.
خاتم المحققین علامه شامی رحمهالله مفاد این قول را چنین تصریح نموده بود که در صورت عدم وصول آب در تحت آن طعام به این قول هم جنابت باقی مِهماند.
مقررات اصول فقهی ازاینقرار است، هرگاه کدام حکم دایر در بین جواز و عدم جواز باشد، ترجیح عدم جواز آن است که در اینجا عدم صحت غسل است. انسآنچه میداند که طعام جوف دندان آنچه اندازه صلابت دارد تا کدام اندازهی آن مانع وصول آب میگردد؟
جواب از مسئله سوم:
سؤال ـ بعد از روی کار آمدن طب جدید معمول است که جوف دندان را از کدام مادهی باصلابت پر میکنند و این ماده مهرومومها در ثقب دندان باقی مِهماند بهاندازهای که مثل دندان قدیم و اصیل میشود فشار و ضرر قبلی را که در وقت تناول غذا متحمل میشد قطعاً برطرف میسازد. آیا این مسئله در کتب فقه و فتاوی کدام جزئیه دارد؟ و در صورت ضرورت و حرج چه حکم دارد؟ و اگر با وضو پرکرده شود حکم آن از چه قرار است؟
جواب قبلاً گفته شد، غذائی که در جوف دندان مانده است اگر صلابت داشته باشد مانع غسل میگردد. مادهای که برای پر کردن دندان از آن کار گرفته میشود مهرومومها دوام پیدا میکند و از تمام انواع طعام صلابت فوقالعاده دارد و برای عدم نفوذ آب بهترین وسیله میباشد؛ و اگر کسی به این اندیشه و خیال باشد که قیاس پر کردن دندان با طعام معالفارق است! باید بداند که غایة و غرض از این بحث و فحص عدم وصول آب است در جوف دندان؛ و مسئله صلابت طعام عین همین مدعی است. بر علاوه که در عبارت کبیری و سعایة در بدل طعام «شئ» ذکرشده بود که صلابت این شئ صد چند از آن شئ مستحکمتر خواهد بود؛ بنابراین مسئله عدم وصول آب نظر به صلابت و رخاوت طعام بهترین جزئی است که در کتاب فقه و فتاوی از آن بحث و تحقیق و تدقیق شده است.
باقیمانده چند مسئلهی دیگر:
1ـ ضرورت و حرج: این مسئله را قبلاً به نقل از عبارت کبیری و غیره آن جواب دادیم. در آنها برعکس دیگر اقوال در بدل طعام شئ ذکرشده بود، بنابراین هر مادهای که در عدم نفوذ آب اثر داشته باشد در قید این شئ باقی میماند تا مادهی معمول در طب جدید.
تعریف ضرورت این نیست که هر کس خودسرانه دلخواهش را ضرورت نام کند بلکه تعریف آن ازاینقرار است: «الضرورة مشتقة من الضرر و هو النازل مما لا مدفع له» ترجمه: ضرورت کلمه ایست که از ضرر گرفتهشده است و آن چیزی است بعدازاینکه نازل شد دافع ندارد. ببین تفاوت کار از کجاست تا به کجا.
علاج این به پر نکردن دندان مجوف میشود و به کشیدن دندان میشود که در طول تاریخ این سنت علاج دندان بوده. با وصف رفاهیت دیگر که در این عصر در بدل آن از چندین مواد دندان ساخته میشود و اگر بعد از پر کردن دور شدن آن را حرج میدانند باید بدانند، کدام معالج که آن را پر میکند دورهم کرده میتواند و الا کشیدن آن بهترین حل النزاع است. چنانچه برای علاج بعضی امراض کلیوی و خراشه مستدام زبان و ذات الجنب... عموم دندانها را به امر دکتر معالج میکشند. چه میشود که جهت نجات آخرت دندان معلولش را بهفرمان شریعت بکشد.
و اگر کشیدن دندانی را درراه خدا قبول ندارد قطع دست و قصاص و سنگسار را چگونه قبول خواهد نمود و اگر این را حرج میداند غسل زن متحیره را در هر نماز و روزه داشتن را در شدت تموس (گرمای تابستان) و سردادن درراه اعلاء کلمة الله را چه خواهد گفت.
2ـ در حالت پر کردن دندان با طهارت باشد؟
چه عجب مسئلهای نمیدانم که این مسئله را از کدام بحث کتاب الطهارة و از کدام جزئیه فقه به دست آوردهاند و اگر این مسئله همچنان قبول کرده شود باید شخصی که طعام باصلابت خورده و در وقت تناول غذا با طهارت بوده بعدازاینکه از آن طعام به دندانش مِهماند باید که باعث عدم صحت غسل آن نگردد زیرا که در وقت پر شدن دندان با طهارت بوده درحالیکه صلابت و عدم صلابت غذا را مکرراً از اقوال فقهاء قبلاً ملاحظه نمودید و در هیچکدام آنها گفته نشده بود اگر در وقت فرورفتن غذا وضو داشته باشد بعداً مانع غسل نمیگردد.
3ـ قیاس این مسئله با مسئلهی ترکیدگی پای که در آن دواء نهاد
ه شود یک قیاس معالفارق است زیرا که این مسئله از خود جزئیه دارد قیاسش از دیگر مورد دور رفتن از مطلب است.
4ـ پوش دادن دندان است، این فعل نامشروع عامل دیگری است جهت عدم نفوذ آب در تحت پوش که دندان پوشدار همیشه از سیلان آب خشک مِهماند. الغرض پر کردن از پوش دادن بدتر و پوشدادن از پر کردن بدتر جنب ماندن از هر دو بدتر. گرچه در گوش نیاید گفته کس* از رسولان بلاغ باشد و بس. فنقول العالم التقی یقف حیث تقف الادلة. تمت الرسالة.