نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 5
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 5

ﻓﺼﻞ در بیان احکام تعیین وصی برای خود

ﻓﺼﻞ در بیان احکام تعیین وصی برای خود؛ 
یعنی کسی را تعیین می‌کند تا بعد از مرگش به امور وی رسیدگی کند.
مسئله 56 ◄ وصی: کسی که برای رسیدگی به امور تعیین کرده می‌شود.
مسئله 57 ◄ اگر کسی مثلاً زید را وصی خود بگیرد و زید آن را در نزد موصی (وصی گیرنده) قبول کند و بعد اگر بخواهد وصیت وی را رد کند باید در حضور موصی باشد و اگر در غیاب موصی رد کند، رد وی اعتبار ندارد و وصی باقی می‌ماند.
دلیل:
زیرا موصی‌به قبول وصی اعتماد کرده است و کسی دیگری را تعیین نکرده است پس رد وی مردود است. (فتح باب العنایه ج7ص45)
مسئله 58 ◄ اگر کسی را وصی خود بگیرد و موصی الیه (وصی قرار داده‌شده) سکوت کند، بعد از مرگ موصی آن موصی‌له حق رد و قبول آن را دارد.
دلیل:
زیرا برای موصی ولایت الزام بر موصی الیه نیست پس بین رد و قبول وصی شدن مخیّر است. (مجمع الانهر ج2ص719)
مسئله 59 ◄ اگر این شخص که سکوت کرده بود بعد مرگ موصی چیزی را که متلّعق به موصی بود را بفروشد پس وصی بودنش تعیین‌شده است و دیگر نمی‌تواند رد کند.
دلیل:
زیرا فروش ترکه به‌منزله‌ی قبول وصی بودن است. (مجمع الانهر ج2ص719)
مسئله 60 ◄ اگر موصی الیه بعد از فوت موصی وصی بودن را رد کند و بعد قبول کند درست است مگر اینکه قاضی حکم به رد وصیت کرده باشد که در این صورت نمی‌تواند قبول کند.
دلیل:
رد وصایت به صرف گفتن قبول نمی¬کنم درست نیست؛ زیرا در رد آن برای موصی ضرر می‌رسد و تا حد امکان از عروض زیان بر وی جلوگیری کرده شود مگر اینکه قاضی رد وی را قبول کند که در این صورت حق برگشت ندارد زیرا قاضی حق اخراج وی را دارد. (در الحکام ج2ص447)
مسئله 61 ◄ اگر کسی کافر یا برده ‌یا فاسقی را برای خود وصی بگیرد، قاضی آن را با کسی دیگر عوض کند.
دلیل:
زیرا دشمنی دینی باعث عدم نظر در حق مسلمان خواهد شد و در ولایت برده به اجازه‌ی اربابش بستگی دارد و فاسق متهم به جنایت است. (مجمع الانهر ج2ص719)
مسئله 62 ◄ اگر برده‌ی خودش را وصی بگیرد و وارثان صغیر باشند، وصی بودنش درست است و اگر وارثان صغیر نباشند (بالغ باشند) درست نیست.
دلیل:
زیرا بنده‌ی بالغ مکلف است و مستقل در اراده و وی را پدر این کودکان تعیین کرده است پس‌ازاین طریق برای وی ولایت تصرف ثابت می‌شود ولی در مورد وارث بالغ ولایتی بر وی نیست؛ زیرا وی ممکن است سهم خود را بفروشد و یا بنده را منع کند پس بنده از اجرای وصیت عاجز خواهد شد. (مجمع الانهر ج2ص720)
مسئله 63 ◄ اگر شخصی عاجز را وصی گرفته باشد، کسی دیگر را کنار وی وصی قرار داده شود تا به امور رسیدگی کند.
دلیل:
زیرا در این کار نظر به‌حق موصی و ورثه است. (تبیین الحقائق ج6ص208)
مسئله 64 ◄ اگر شخص امین و قادر بر اجرای وصیت را وصی قرار دهد همان وصی باقی می‌ماند و قاضی نباید جایگزین کند.
دلیل:
زیرا این شخص مختار میّت است. (تبیین الحقائق ج6ص208)
مسئله 65 ◄ اگر دو نفر را وصی قرار داده باشد باید با هم کار کنند و تنهایی نمی‌توانند عمل کنند مگر در امور ذیل که می‌توانند به‌تنهایی عمل کنند:
1-در خرید کفن برای موصی و تجهیز وی.
2-در اقامه‌ی دعوی در مورد حق‌وحقوق وی.
3- پرداخت بدهی و وصول طلب وی.
4-خرید مایحتاج کودک وی و قبول هبه‌ی کودکش.
5-در آزاد کردن بنده¬ای که مشخص کرده است.
6-در برگرداندن امانت.
7- اجرای وصیتی که معین‌شده باشند.
8-در اموال در شرف ضایع شدن و فروش آنچه خوف فاسدشدنش می‌رود.
دلیل:
زیرا تعیین دو شخص به این معنی است که یکی از آن‌ها به‌تنهایی از اجرای وصیت عاجز است و مقصود از تعیین دو شخص این است که در اجرای وصیت شریک باشند. (تبیین الحقائق ج6ص208)
زیرا تأخیر در خرید کفن و تجهیز میّت باعث فاسدشدن میّت خواهد شد.
و در تأخیر خرید مایحتاج کودک احتمال هلاک آنان می‌رود.
قضای دین و رد ودیعت به معنی کمک به موصی است نه به معنی ولایت.
و در اجرای وصیت معین احتیاجی به نظر نیست.
و در مورد خصومت دو نفر نمی‌توانند با هم عمل کنند و فقط یکی از آن‌ها چنین حقی دارند. (تبیین الحقائق ج6ص209)
مسئله 66 ◄ وصیِ وصی هم در اموال وصی و هم در اموال موصی، وصی محسوب می‌شود.
یعنی اگر شخصی کسی را وصی خود قرار دهد و این وصی کسی دیگر را وصی خود بگیرد پس این وصی دوم، هم وصی این شخص که وی تعیین کرده است می‌باشد و هم کسی که وی را وصی گرفته بود.
مثلاً سعید زید را وصی خود می‌گیرد و زید عمرو را وصی می‌گیرد درنتیجه عمرو هم وصی زید است و هم وصی سعید در اموالشان.
دلیل:
زیرا وصی اول با ولایتی که به وی منتقل می‌شود تصرف می‌کند و در این تصرف حق وصی گرفتن نیز موجود است. (درر الحکام ج2ص449)
مسئله 67 ◄ خریدوفروش وصی باید طبق قیمت متعارف بین مردم باشد و در غیر این صورت صحیح نیست.
دلیل:
قرآن کریم: و به مال یتیم جز به بهترین صورت نزدیک نشوید. (سوره الانعام آیه 152)
مسئله 68 ◄ وصی می‌تواند اموال موصی را به مضاربه دهد و همچنین می‌تواند به شراکت دهد و همچنین می‌تواند به بضاعت دهد.
مضاربه سرمایه را می‌دهد و سودش مشترک می¬باشد و شراکت شریک شدن در معاملات و بضاعت سرمایه می‌دهد و شرط می‌کند کل سود برای صاحب سرمایه باشد.
دلیل:
زیرا در این کارها نظر در حق موصی است و وصی گرفتن برای نظر است. (فتح باب العنایه ج7ص49)
مسئله 69 ◄ وصی می‌تواند حواله قبول کند و این در صورتی است که شخصی که به وی حواله شده است غنی باشد ولی اگر فقیر باشد حق ندارد حواله قبول کند.
دلیل:
زیرا ولایت در امری است که به سود ورثه باشد و درصورتی‌که مدیون غنی باشد، باز حواله¬ برای کسی دیگر نیز قبول نیست؛ زیرا این کار ازنظری به ضرر یتیم است. (تبیین الحقائق ج6ص211)
مسئله 70 ◄ وصی حق ندارد اموال موصی را قرض دهد.
دلیل:
زیرا در این کار نفع دنیوی برای یتیم نیست و احتمال از دست رفتن اموال وجود دارد، پس باید احتیاط شود. (مجمع الانهر ج2ص726)
مسئله 71 ◄ وصی می‌تواند اموال موصی‌به ‌غیر از زمین را در غیاب وارث بالغ بفروشد.
دلیل:
زیرا برای پدر غائب حق فروش اموال به‌غیراز زمین ثابت است پس برای وصی وی نیز ثابت است. (تبیین الحقائق ج6ص212)
مسئله 72 ◄ وصی حق ندارد با اموال موصی تجارت کند.
دلیل:
زیرا آنچه به وی اجازه داده‌شده است حفظ اموال است نه تجارت پس حق ندارد تجارت کند. (الهدایه ج4ص544)