نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 5
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 5

فَصْلٌ في المَعَاقِلِ (در بیان عاقله‌ی افراد)

فَصْلٌ في المَعَاقِلِ
فصل در بیان عاقله‌ی افراد:
مسئله 86 ◄ عاقله: اگر قاتل یا جانی از اهل دیوان باشد، عاقله‌ی آن اهل دیوان می‌باشند.
اهل دیوان: اشخاصی که در لشکر خدمت می‌کنند و اسامی آن‌ها را نوشته باشند.
دلیل:
زیرا حضرت عمر (رض) اولین کسی بود که در اسلام برای لشکریان دیوان تشکیل داد و ایشان دیه را بر اهل آن واجب گرداندند. (الأصل المعروف بالمبسوط للشیبانی ج4ص658)
مسئله 87 ◄ دیه‌ای که بر اهل دیوان واجب شود از حقوقشان در زمان پرداخت کسر کرده شود.
دلیل:
از رسول‌الله ﷺ چنین روایت‌شده است و همچنین حضرت عمر (رض) از عطایا چنین می‌گرفتند. ( الهدایه ح4ص506 - نصب الرایه ج4ص334)
مسئله 88 ◄ اگر از اهل دیوان نباشد پس بر قبیله‌ی جانی واجب می‌شود و از هرکدام از افراد قبیله به طول سه سال و در هرسال سه یا چهار درهم گرفته شود.
دلیل:
زیرا قبل از وجود دیوان بر عشیره‌ی فرد لازم می‌شد. (الأصل المعروف بالمبسوط للشیبانی ج4ص658)
و اینکه واجب کردن حضرت عمر (رض) بر اهل دیوان برای این است که صحابه‌ی رسول‌الله ﷺ بر حکم رسول‌الله ﷺ و علت حکم ایشان واقف بودند و می‌دانستند که برای این بر قبیله واجب گردادند که قبیله ‌یکدیگر را نصرت می‌کردند و همین معنا در اهل دیوان است. (بدائع الصنائع ج7ص256)
مسئله 89 ◄ اگر دیه از قبیله‌اش بیشتر باشد و نتوانند دیه را بدهند، از قبیله‌ای که به این قبیله نزدیک‌تر است گرفته می‌شود یعنی هر قبیله که نسبتش نزدیک‌تر باشد از آن می‌گیرند و باقی‌مانده بر خود جانی واجب می‌شود؛ یعنی اگر با پرداخت درهم های مشخص‌شده در سه سال باز مقداری از دیه باقی بماند از قبیله‌های دیگر گرفته می‌شود.
دلیل:
زیرا با این کار فشار اقتصادی بر قبیله وارد نمی‌شود. (البنایه ج13ص370)
مسئله 90 ◄ در پرداخت دیه، قاتل نیز یکی از پرداخت‌کنندگان محسوب می‌شود.
دلیل:
زیرا قاتل کسی است که باعث این غرامت شده است پس معاف کردن وی و مؤاخذه کردن دیگران بی‌معنی است. (الهدایه ح5ص508)
مسئله 91 ◄ اگر قاتل برده‌ی آزادشده‌ی کسی باشد، عاقله‌ی وی قبیله‌ی اربابش می‌باشد.
دلیل:
زیرا قبیله‌ی مولای وی اهل نصرت وی می‌باشند و به همین خاطر است که رسول‌الله ﷺ می‌فرمایند: مولای قوم (آزادکرده‌ی یک قوم) از خود آنان محسوب می‌شود. (تبیین الحقائق ج6ص179 - البنایه ج3ص473)
مسئله 92 ◄ اگر با کسی عهد برادری بسته باشد، عاقله‌ی وی همان‌کس همراه با قبیله‌اش می‌باشد.
دلیل:
زیرا این پیمان، پیمان نصرت و کمک است و دیه بر اهل نصرت واجب می‌شود و عرب با این پیمان اهل نصرت یکدیگر می‌گشتند. (تبیین الحقائق ج6ص179)
مسئله 93 ◄ در عجم (غیر عرب) عاقله‌ی هر کس کسانی هستند که به وی در دشواری‌ها کمک می‌کنند، مثلاً در کار همکار هستند و یا چیزی دیگر.
دلیل:
گفته‌اند که عجم نسب خود را خراب کرده‌اند و همدیگر را نصرت نمی‌کنند و اکثر مشایخ گفته‌اند که اهل عجم نیز عاقله دارند زیرا آن‌ها نیز همدیگر را یاری می‌کنند و محمد بن سَلَمة و شمس الأئمة الحَلْوَانِي به قول مشایخ فتوی می¬دادند و اسبیجابی گوید عاقله‌ی قاتل هم‌شغلان وی هستند البته به شرطی که آنان یکدیگر را یاری کنند و این قول را اکثر مشایخ اختیار کرده‌اند. (فتح باب العنایه ج6ص256)
مسئله 94 ◄ کسی که عاقله‌ای نداشته باشد دیه¬ی آن از بیت‌المال پرداخت می‌شود.
دلیل:
زیرا اگر کسی وارثی نداشته باشد و بمیرد ارث وی به بیت‌المال می‌رسد تا بدین‌وسیله غرامت دار شدن با غنیمت گرفتن اموال وی برابر باشد؛ یعنی کسی که ارث وی را می‌برد پس غرامت وی را نیز بپردازد. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص60)
مسئله 95 ◄ بر عاقله دیه‌ی قتلی واجب می‌شود که آن دیه به خاطر قتل ثابت‌شده باشد ولی دیه‌ای که به خاطر صلح از خون کسی واجب شده باشد و یا دیه‌ای که به خاطر اقرار قاتل واجب شده باشد و عاقله آن را تأیید نکند بر عاقله نیست.
مسئله 96 ◄ همچنین دیه در قتل عمدی که به خاطر شبهه‌ای ساقط‌شده و مال واجب شده باشد نیز بر عهده‌ی عاقله نیست.
مسئله 97 ◄ همچنین دیه‌ای که بر اثر قتل عمدی فرزندش واجب شده نیز بر عاقله نیست.
مسئله 98 ◄ همچنین دیه‌ای که به خاطر جنایت برده‌ای واجب شده و یا به خاطر جنایت عمدی واجب شده نیز بر عاقله نیست بلکه در همه‌ی این موارد دیه بر خود جانی واجب می‌شود.
مسئله 99 ◄ همچنین دیه کمتر از ارش (موضحه) نیز بر خود جانی واجب می‌شود.
دلیل:
موقوفاً و مرفوعاً: روایت‌شده است که در این موارد دیه بر عاقله نیست بلکه بر قاتل است. (درر الحکام ج2ص125 - نصب الرایه ج4ص399)