كِتَابُ الدِّيَاتِ
مسئله 1 ◄ دیهی قتل هزار دینار یعنی هزار مثقال طلا است و اگر از نقره حساب شود پس ده هزار درهم یعنی هفت هزار مثقال نقره است و اگر از شتر حساب شود صد نفر شتر خواهد بود.
دلیل:
از حضرت عمر (رض) چنین روایتشده است که بر کسانی که به دینار کار می¬کنند، هزار دینار و بر صاحبان نقره، ده هزار درهم برای دیه تعیین کرده است و در آن روایت بر صاحبان گوسفند دو هزار گوسفند ذکرشده است و بر صاحبان گاو دویست گاو آمده است. (الحجه علی اهل المدینه ج4ص258و265 - الاثار لابی یوسف ج1ص221)
مسئله 2 ◄ دیه در شبهعمد از شتر: این صد شتر را به چهار نوع شتر تقسیم میکنند و از هر نوع بیستوپنج نفر شتر داده شود: 1- بنت مخاض (شتری که یک سال تمام سن داشته باشد). 2- بنت لبون (شتر دو سال تمام و وارد سال سوم شده است). 3- حقه (شتر سه سال تمام و وارد سال چهارم شده است). 4- جذعه (چهار سال تمام و وارد سال پنجم شده است) و به این دیه «دیهی مغلظه» گفته میشود.
دلیل:
از ابن مسعود (رض) چنین رسیده است. (الاصل المعروف بالمبسوط للشیبانی ج4ص444 - الاثار لابی یوسف ج1ص219)
مسئله 3 ◄ دیه در قتل خطا، اگر از شتر حساب شود پس از پنج نوع شتر پرداخت شود؛ یعنی از هر نوع بیست نفر شتر؛ چهار گروه مذکور در مسئله¬ی فوق بهاضافهی 20 نفر شتر «ابن مخاض» یعنی شتر نر یک سال تمام که وارد سال دوم شده است.
دلیل:
از رسولالله ﷺ چنین روایتشده است.
از ابن مسعود (رض) چنین رسیده است. (الاصل المعروف بالمبسوط للشیبانی ج4ص444 - السنن الصغیر للبیهقی ج3ص234)
مسئله 4 ◄ کفارت قتل آزاد کردن بردهی مؤمن و اگر از آن عاجز باشد دو ماه پیدرپی روزه گرفتن است.
دلیل:
قرآن کریم: هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و درعینحال) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند و اگر مقتول از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست)؛ و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند؛ و آنکس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پیدرپی روزه میگیرد. این، (یک نوع تخفیف و) توبه الهی است؛ و خداوند، دانا و حکیم است. (سوره النساء 92)
مسئله 5 ◄ اگر کودکی را آزاد کند که یکی از والدینش مسلمان باشد، از کفارت جایز است.
دلیل:
زیرا کودک بهتبع یکی از والدین مسلمانش مسلمان محسوب میشود. (تبیین الحقائق ج6ص128)
مسئله 6 ◄ آزاد کردن جنین در شکم کنیز از کفارت واقع نمیشود.
دلیل:
زیرا سالم بودن یا نبودن و زندهبودن یا نبودن جنین معلوم نیست. (تبیین الحقائق ج6ص128)
مسئله 7 ◄ در دیهی قتل و دیهی عضو، دیهی زن نصف دیهی مرد است.
دلیل:
رسولالله ﷺ: دیه زن نصف دیهی مرد است. (البنایه ج13ص170 - السنن الکبری للبیهقی ج8ص166 )
اجماع صحابه (رض) بر این واقع است. (بدائع الصنائع ج7ص254 )
مسئله 8 ◄ ذمی در حق دیه مانند مسلمان است.
دلیل:
رسولالله ﷺ: دیهی هر صاحب عهدی هزار دینار است. (البنایه ج13ص172 - المراسیل لابی داود ج1ص215)
و از حضرات ابوبکر و عمر و عثمان (رض) چنین آمده است. (الهدایه ج4ص461 - نصب الرایه ج4ص367)
مسئله 9 ◄ در هلاک این اعضاء یک دیه کامل واجب میشود:
1- بینی. 2- ختنهگاه. 3- عقل. 4- یکی از حواس پنجگانه. 5- زبان اگر از ادای اکثر حروف منع کند. 6- ریش و موی سر اگر باعث شود که مو نروید.
دلیل:
اصل در تلف عضو این است که با تلف کردن جنس منفعت (از دست رفتن کارایی) یک عضو یا جمال آن، دیهی کامل واجب میشود؛ زیرا تلف کردن منفعت یک عضو بهمثابهی هلاک آن شخص است و همچنین از بین بردن جمال (زیبایی) بهمثابهی هلاک آن شخص است؛ زیرا زیبایی و جمال در حیوانات، بهعنوان مقصود اعتبار کرده می¬شود و دارای ارزش است و برای همین است که مملوک (برده) هر چه جمالش بیشتر باشد قیمتش نیز بیشتر میشود پس بنا بر پاسداشت حرمت و احترام انسان در این اشیاء دیهی کامل واجب میشود و این قاعده با دلایل اثباتشده است. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص37)
رسولالله ﷺ: در زبان دیه است و در دو بیضه دیه است و در ذکر (آلت مردانگی) دیه است و در پشت (کمر) دیه است. (السنن الصغیر للبیهقی ج3ص239)
2-از سعید بن مسیب (رض): سنت بر این است که؛ در عقل دیه است و در دو لب دیه است و در گوش اگر شنواییاش را از دست بدهد دیه است. (الجامع لابن وهب ج1ص300)
3-حضرت علی (رض) در مورد هلاک موی سر که دیگر نروید دیهی کامله حکم کردند. (مصنف عبدالرزاق ج9ص319 - المبسوط للسرخسی ج26ص71)
4- حضرت علی (رض) در مورد ریش نیز دیه کامله حکم کردند. (الاستذکار ج8ص86).
مسئله 10 ◄ اعضایی را که در بدن بهطور جفت وجود دارد اگر هر دو را تلف کند دیه کامل واجب میشود و اگر یکی از آنها را هلاک کند نصف دیه واجب میشود.
مسئله 11 ◄ اگر لبه¬ی پلک هر دو چشم را که مژه روید تلف کند، دیهی کامل واجب میشود و اگر یکی از لبههای آن را هلاک کند ربع (یکچهارم) دیه واجب میشود. (ذخیره العقبی ص608)
مسئله 12 دلیل:
اصل آن این است که در نامههایی که رسولالله ﷺ به شهرهای تحت حکومت خودشان فرستادند در اعضایی که جفت است در تلف کردن یک جفت دیهی کامل واجب کرده بودند و در یکچشم یا یکپا نصف دیه. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص38 - نصب الرایه ج4ص371)
مسئله 13 ◄ در هلاک هر انگشت یکدهم دیه واجب است.
دلیل:
از حضرت علی (رض) چنین رسیده است. (الأصل المعروف بالمبسوط ج4ص442)
مسئله 14 ◄ در هر مفصل (بند) انگشت بهغیراز انگشت ابهام، یکسوم¬عشر دیه واجب میشود؛ یعنی دیه را به ده تقسیم شود، از یکدهم دیه، یکسومش واجب میشود.
مسئله 15 ◄ و در مفصل انگشت ابهام نصف عشر دیه یعنی نصف یکدهم دیه واجب میشود.
دلیل:
مانند تقسیم دیهی دست بر انگشتان است و در این حکم اختلافی بین ائمه مذاهب اربعه نیست. (البنایه ج13ص185)
مسئله 16 ◄ در هر دندان نصف عشر دیه واجب میشود یعنی نصف یکدهم دیه.
دلیل:
رسولالله ﷺ: در هر دندان پنج نفر شتر واجب است و دندانها همهیکسان هستند. (البنایه ج13ص185 - سنن ابن ماجه ج2ص885)
مسئله 17 ◄ هر عضوی از بدن که نفعش با ضربه زدن از بین برود و کارایی خود را از دست بدهد دیهی کامل واجب میشود مثلاً دست کسی را با ضربه زدن فلج کند.
دلیل:
زیرا واجب شدن دیه به تلف شدن منفعت آن عضو بستگی دارد نه از بین رفتن کامل یک عضو. (الهدایه ج4ص464)
مسئله 18 ◄ در «شجاج» قصاص نیست مگر در «موضحه» که عمداً انجامشده است و اگر موضحه را خطاءً مرتکب شود نصف عشر دیه واجب میشود.
شجاج: زخم و شکستگی سر و یا صورت و ابواللیث (رض) گوید زخم و شکستگی در هر عضوی از بدن؛ و قول صحیح قول اول است یعنی شجاج به زخم و شکستگی صورت و سر گفته میشود. (البنایه ج13ص193)
موضحه: زخمی که باعث میشود استخوان آن عضو ظاهر شود.
مسئله 19 ◄ در زخم «هاشمه» یکدهم دیه واجب است.
هاشمه: شکستن استخوان.
مسئله 20 ◄ در جراحت «مُنَقَّله» عشر دیه بهاضافهی نصف عشر دیه (نصف یکدهم دیه) واجب میشود.
منقّله: شکستن استخوان و جابجا کردن استخوان از مکان آن.
مسئله 21 ◄ در «شجاج آمّة» و در «شجاج جائفه» یکسوم دیه واجب میشود.
آمّه: شکستن استخوان جمجمه طوری که به پرده نازک مغز برسد.
جائفه: زخمی که به معده برسد چه از طرف سینه و یا شکم یا پشت.
دلیل:
رسولالله ﷺ: در جراحت بهغیراز «موضحه» قصاص نیست. (البنایه ج13ص190 - السنن الصغیر ج3ص223)
در کتاب حزم بن عمرو از رسولالله ﷺ آمده است: در «موضحه» پنج شتر و در «هاشمه» ده شتر و در «منقله» پانزده شتر و در «آمة» ثلث دیه است. (البنایه ج13ص191)
مسئله 22 ◄ اگر «جائفه» بهطرف دیگر نفوذ کند در این صورت دوسوم دیه واجب میشود؛ یعنی از معده بگذرد.
دلیل:
از رسولالله ﷺ چنین حکم به ما رسیده است. (الأصل المعروف بالمبسوط للشیبانی ج4ص441)
مسئله 23 ◄ در زخم خارصه و دامعه و دامیه و باضعه و متلاحمه و سمحاق، حکومت عدل واجب میشود.
خارصه: خراش پوست.
دامعه: خون ظاهر میشود ولی سیلان ندارد و خون نمیآید.
دامیه: خون میآید و جاری میشود.
باضعه: پوست را میبرد.
متلاحمه: گوشت را میبرد.
سمحاق: به پوست نازک بین گوشت و استخوان جمجمه میرسد.
حکومت عدل: حکم شخص عدل که چه میزان دیه واجب میشود و به این صورت است که بندهای را بدون این زخم در نظر گرفته میشود و بعد با این زخم قیمت گذاشته میشود و تفاوت این دو دیهی آن خواهد بود و به این نوع قیمتگذاری فتوی دادهشده است.
تعریف دیگر حکومت عدل این است که این زخم در مقایسه با شجاج موضحه چه مقدار از آن است و همان دیه محسوب میشود. (فتح باب العنایه ج6ص206)
دلیل:
زیرا در کمتر از «موضحه» قصاص نیست و امکان رعایت مساوات نیز وجود ندارد و در صورت قصاص ممکن است زخم بر جانی (ضارب) بیش از مجنی علیه (مضروب) اثر کند و حکومت عدل واجب شدن از حضرات ابراهیم نخعی و عمر بن عبدالعزیز (رض) روایتشده است. (المبسوط للسرخسی ج26ص74)
مسئله 24 ◄ در انگشتان دست همراه با نصف ساعد نصف دیه بهعلاوهی حکومت عدل واجب میشود و کف تابع است و انگشت معتبر میباشد یعنی به خاطر کف چیزی واجب نمیشود و دیه در انگشتان است.
دلیل:
زیرا در شرع در مورد یک دست نصف دیه واجب شده است پس نباید از تقدیر شرعی بیشتر شود و اصل در دست انگشتان است زیرا بهوسیلهی انگشتان است که کارهای دستی انجام میشود. (البنایه ج13ص196)
مسئله 25 ◄ اگر انگشت زائد را تلف کند حکومت عدل واجب میشود.
دلیل:
درهرصورت عضوی از یک انسان است و باید کرامت انسان پاس داشته شود ولی وجه زینت بودن ندارد پس حکومت عدل واجب میشود. (الهدایه ج4ص467)
مسئله 26 ◄ در هلاک چشم کودک و آلت مردانگیاش و زبانش اگر سالم بودن این اعضاء دانسته نشود، حکومت عدل واجب میشود و دانستن سلامت این اعضاء به این طریق است که علاماتی از قبیل نگاه کردن و صحبت کردن و حرکت آلتش باشد.
دلیل:
زیرا مقصود از هر عضو منفعت آن عضو است و در این کودک صحت منفعت معلوم نیست و ظاهر امر بر دیگری نمیتواند دلیل باشد. (فتح باب العنایه ج3ص208شامله موبایل)
مسئله 27 ◄ اگر عضوی را زخمیکرده شود، بعد از بهبود یافتن آن قصاص انجام شود.
دلیل:
شخصی نزد رسولالله ﷺ آمد و خواستار قصاص از جانی خود شد و رسولالله ﷺ فرمودند: صبر کن تا الله ﷻ سلامتت را بازگرداند، ولی آن شخص اصرار کرد و قصاص را اجرا کرد و بعد مجنی علیه پایش شل شد ولی جانی سلامتیاش را به دست آورد و مجنی علیه پیش رسولالله ﷺ آمد و اظهار داشت که پایم شل شده است و رسولالله ﷺ فرمودند: مگر به تو نگفتم بعد از سلامتیات قصاص کن و تو عصیان ورزیدی و خداوند تو را از حق دور گرداند. (اللباب فی الجمع بین السنه و الکتاب ج2ص710 - مصنف عبدالرزاق ج9ص453)
مسئله 28 ◄ عمد کودک نابالغ و دیوانه خطا محسوب میشود؛ یعنی اگر جرمی را عمداً مرتکب شوند بهحساب خطا گذاشته میشود و دیهی جنایات این اشخاص بر عاقلهاش واجب میشود و کفارت ندارد و به این خاطر از ارث نیز محروم نمیشود.
دلیل:
از زهری (رض) روایت است که سنت بر این جاری است که عمد کودک خطا محسوب میشود. (مصنف عبدالرزاق ج9ص474 - الاختیار لتعلیل المختار ج5ص41)
در زمان حضرت علی (رض) مجنونی کسی را با شمشیر کشته بود و نزد حضرت علی (رض) آمدند و ایشان حکم به پرداخت دیه بر عاقلهی مجنون کردند و گفتند عمد و خطایش یکی است. (الاختیار لتعلیل المختار ج5ص41 )
مسئله 29 ◄ اگر بر شکم زنی حامله ضربه بزند و بچه مرده به دنیا بیاید «غُرّة» واجب میشود؛ یعنی پانصد درهم بر عاقلهی جانی واجب میشود و اگر زنده به دنیا بیاید و بعد بمیرد دیه کامل واجب میشود و اگر مرده به دنیا بیاید و این زن هم بمیرد غره و دیه واجب میشود و اگر مادر بمیرد و بعد بچه مرده به دنیا بیاید دیه مادر واجب میشود و اگر مادر بمیرد و بچه زنده به دنیا بیاید و بعد بچه نیز بمیرد دو دیه واجب میشود.
مسئله 30 ◄ آنچه از جنین واجب می¬شود به ورثه¬ی جنین بهغیراز کسی که ضربه زده است میرسد.
دلیل:
رسولالله ﷺ: در سقط کردن جنین غره¬ی بنده یا کنیز است و یا پانصد درهم. (موطا مالک روایت امام محمد الشیبانی ج1ص231)
در صورت زنده به دنیا آمدن برای این است که وی شخص زندهای را با ضربهاش کشته است پس دیه کامل واجب میشود. (الهدایه ج4ص471)
رسولالله ﷺ در مورد کسی که بچهاش سقط شده بود حکم به غره کردند و بعد مادرش مرد و حکم به دیه مادرش کردند. (البنایه ج13ص223 - السنن الصغیر للبیهقی ج3ص249)
مسئله 31 ◄ در جنین کنیز اگر پسر باشد نصف عشر قیمتش واجب میشود و اگر دختر باشد عشر قیمتش واجب میشود.
دلیل:
زیرا در جنین بدل نفس جنس جنین واجب میشود؛ یعنی دیه از جنس جنین حساب کرده شود و به دیگری قیاس کرده نشود. (تبیین الحقائق ج6ص141)
مسئله 32 ◄ جنینی که بعضی از اعضایش معلوم باشد مانند جنین کامل است.
دلیل:
زیرا روایات وارده در مورد دیه جنین مطلق است یعنی بین کامل و ناقص فرقی قائل نشده است و دیگر اینکه با معلوم شدن بعضی از اعضاء از علق بودن و یا بچه بودن شناخته میشود. (الهدایه ج4ص472)
مسئله 33 ◄ اگر زن حامله بچهاش را عمداً و بدون اجازهی شوهرش بهوسیله دواء یا کاری سقط کند بر عاقلهی زن «غره» واجب میشود.
دلیل:
زیرا نفسی را با تعدّی بدون حق تلفکرده است و از وی ارث نمیبرد زیرا قاتل به غیر حق است. (تبیین الحقائق ج6ص142)