نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 5
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 5

فَصْلُ في حدِّ القَذْفِ (در بیان اجرای حد بر کسی که بر دیگری نسبت زنا می‌دهد)

فَصْلُ في حدِّ القَذْفِ
فصل در بیان اجرای حد بر کسی که بر دیگری نسبت زنا می‌دهد.
 مسئله 26 ◄ اگر کسی به فرد محصنی (آزاد، مکلف، مسلمان، پاک از زنا) نسبت زنا دهد (قذف کند)، بر وی هشتاد ضربه تازیانه زده شود.
دلیل:
قرآن کریم: و کسانی که به زنان پاک‌دامن تهمت [زنا] می‌زنند سپس چهار شاهد نمی‌آورند، ایشان را هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز شهادت آنان را قبول نکنید و اینانند که فاسق‌اند. (سوره نور4)
 مسئله 27 ◄ اگر کسی در حالت غضب به شخص محصنی بگوید «تو از پدرت نیستی» و یا بگوید «تو پسر فلانی نیستی» درحالی‌که فلانی پدر وی است، بر این کس هشتاد ضربه شلاق زده شود.
دلیل:
زیرا این کلام را در حالت غضب گفته می‌شود و حقیقت امر را قصد کرده می‌شود یعنی حقیقتاً قصد نفی نسب از پدرش را دارد؛ زیرا حالت غضب حالت فحش و ناسزاگویی است. (فتح القدیر ج5ص321)
 مسئله 28 ◄ حد قذف در تعداد تازیانه و چگونگی ثابت شدن آن مانند حد شرب خمر است.
دلیل:
حضرت عمر (رض) در مورد حد شرب خمر با اصحاب رسول‌الله ﷺ مشورت کردند و حضرت علی (رض) گفتند: نظر ما هشتاد ضربه تازیانه است، زیرا وقتی شراب می‌خورد مست می‌کند و وقتی مست شد هذیان می‌گوید و وقتی هذیان گفت افتری بندد (قذف کند). (شرح مشکل الاثار ج11ص274 - البنایه ج12ص360)
 مسئله 29 ◄ اگر کسی فرد فوت‌شده‌ای را قذف کند پس پدر میّت یا فرزند وی یا فرزند فرزند وی طلب اجرای حد کند، هرچند این بستگان میّت از ارث محروم باشند باز حق طلب اجرای حد را دارند.
دلیل:
زیرا عار و دفاع از ناموس این شخص (میت) به فرزندانش می‌رسد و این قذف تهمت به آنان نیز محسوب می‌شود. (فتح باب العنایه ج6ص23)
 مسئله 30 ◄ اگر پدر به زنش یعنی مادر فرزندش نسبت زنا دهد، فرزند حق طلب حد بر پدرش را ندارد.
دلیل:
زیرا پدر به خاطر فرزند معاقبه نمی‌شود همچنان که در قتل فرزند خود قصاص نیست. (الهدایه ج2ص357)
 مسئله 31 ◄ طلب حد به ارث نمی‌رسد و یا نمی‌توان از آن عفو نمود یعنی با گفتن اینکه از طلب حد گذشت کردم حد ساقط نمی‌شود بلکه طلب حد برای وی ثابت است؛ و در حد عوض گرفتن نیست یعنی گرفتن مال به‌جای حد جایز نیست.
دلیل:
زیرا در حد حق بنده و حق شرع موجود است یعنی در قذف حق بنده و حق شرع زیر پا گذاشته شده است پس بنده می‌تواند از حق خود بگذرد ولی حق ندارد از حق شرع بگذرد و باید حق شرع به‌جای آورده شود و حق شرع در قذف غالب است و باید حد اجرا شود. (الاختیار لتعلیل المختار ج4ص96)
 مسئله 32 ◄ اگر شخصی به دیگری بگوید: ای زناکار (زانی) و دیگری جواب دهد: خیر بلکه تو هستی، هردوی اینان را حد زده شود.
دلیل:
زیرا سخن وی که می‌گوید «خیر بلکه تو هستی» منظورش «بلکه تو زانی هستی» می‌باشد. (الهدایه ج2ص358)
 مسئله 33 ◄ اگر این جواب را زنش بگوید بر زن حد ثابت می‌شود و لعان ثابت نمی‌شود.
دلیل:
اصل در اجتماع چند حد بر این است که هرکدام را که حد دیگری را ساقط کند اول از همان حد شروع شود و در این مسئله دو حد ثابت است: «حد لعان» و «حد قذف». اگر در مرحله‌ی اول گفته‌ی مرد عملی کرده شود حد لعان ساقط نمی‌شود ولی اگر با حد زدن بر زن شروع شود «حد لعان» ساقط می‌شود پس از زن شروع شود تا حد دیگر ساقط شود. (النهر الفائق شرح کنز الدقائق ج3ص161)
 مسئله 34 ◄ و اگر در مسئله فوق زن بگوید «با تو زنا کرده‌ام» هدر است یعنی بر هیچ‌یک حد واجب نمی‌شود.
دلیل:
زیرا این گفته‌ی زن چند معنا را محتمل است و حد با احتمال ثابت نمی‌شود؛ زیرا ممکن است منظور زن قبل از نکاح باشد پس بر وی حد قذف لازم می‌شود و دیگر اینکه مرد را تصدیق کرده است پس حد لعان نیز ثابت نمی‌شود و به آن زنا اطلاق کرده است تا شریک بودنش را ثابت کند و در این صورت لعان نیز ساقط می‌شود. (النهر الفائق شرح کنز الدقائق ج3ص161)