كِتَابُ الشَّهَادَةِ :
مسئله 1 ◄ تعریف شهادت: گواهی دادن و گواه شدن بر وجود حقي براي کسي علیه دیگری را شهادتگویند.
مسئله 2 ◄ حکم شهادت: اگر صاحب حق شاهدان را برای گواهی طلب کند، واجب است که شهادت دهند (شاهد شوند).
دلیل:
ترجمه قرآن کریم: شاهدان هنگامیکه [برای ادای شهادت] دعوت شوند [از پاسخ دعوت] امتناع نورزند. (282) [شما ای شاهدان!] شهادت را پنهان نکنید و هر که آن را پنهان کند، یقیناً دلش گناهکار است؛ و خدا به آنچه انجام میدهید داناست. (283) (سوره البقره آیات 282 و 283)
مسئله 3 ◄ اگر شخصی عملی را مشاهده کند که طبق آن بر شخصی حد واجب میشود، در این صورت بهتر است که شهادت ندهد و آن را بپوشاند.
دلیل:
رسولالله ﷺ: هر¬کس عیب مسلمانی را بپوشاند، الله ﷻ نیز در دنیا و در آخرت عیب وی را خواهد پوشاند.
و همچنین وقتی «ماعز» به زنا اعتراف کرد، رسولالله ﷺ تلقین کردند تا از اعترافش برگردد. (السنن الصغیر للبیهقی ج3ص348 - الاختیار لتعلیل المختار ج2ص139)
مسئله 4 ◄ شاهد دزدی در هنگام شهادت بگوید: «فلان شخص را دیدم که می¬گرفت» و نگوید که «دزدی وی را دیدم».
دلیل:
زیرا در گفتن اینکه گرفته است چندین منفعت وجود دارد: 1- «گرفته است» عام است در اینکه از روی غصب گرفته است یا به ادعای امانتی بودن در دست ذی الید. 2- در «گرفته است» نسبت دزدی داده نمیشود زیرا اگر شهادت دزدی دادهشده و ثابت شود، باید «دست» دزد قطع شود. 3- در «گرفته است» حق مدعی ساقط نمیشود؛ زیرا اگر دزدی ثابت شود و دست دزد قطع شود، دیگر دزد ضامن مال دزدی نیست. (فتح القدیر ج7ص369)
مسئله 5 ◄ برای اثبات زنا برای یک شخص، شهادت «چهار مرد» شرط است.
دلیل:
قرآن کریم: و از زنان شما کسانی که مرتکب زنا میشوند، چهار نفر مرد از خودتان را بر آنان به گواهی بخواهید؛ (سورهی نساء آیه 15)
و آیهای دیگر: و کسانی که زنان عفیفه پاکدامن را به زنا متهم میکنند، سپس چهار شاهد نمیآورند، پس به آنان هشتاد تازیانه بزنید و هرگز شهادتی را از آنان نپذیرید و اینانند که در حقیقت فاسقاند. (سوره نور آیه 4)
زهری گوید: رسم از زمان رسولالله ﷺ و دو خلیفهی بعد ایشان ﷺ بر این بود که شهادت زنان در باب حدود و قصاص قبول کرده نمیشد. (الهدایه ج3ص116 - مصنف ابن ابی شیبه ج5ص533)
مسئله 6 ◄ برای اثبات حدی غیر از زنا و اثبات قود (قصاص)، شهادت «دو مرد» شرط است.
دلیل:
قرآن کریم: و دو شاهد از مردانتان را [بر این حق] شاهد بگیرید. (سوره البقره آیه 282)
و طبق آنچه در مسئله شهادت زنا ذکر نمودیم شهادت زنان مقبول نیست. (الهدایه ج3ص116)
مسئله 7 ◄ برای اثبات ولادت و بکارت و عیبهای مخصوص زنان که مردان را از آن اطلاعی نیست، شهادت یک زن کافی است.
دلیل:
ابن شهاب (رض) گوید: رسم بر این بوده است که در مورد اموری که مردان را بر آن اطلاعی نیست، شهادت زنان قبول کرده میشد. (البنایه ج9ص109 - مصنف عبدالرزاق ج8ص333)
مسئله 8 ◄ برای اثبات اموری غیر از مسائل ذکرشده، شهادت دو مرد یا یک مرد همراه دو زن کفایت میکند.
دلیل:
قرآن کریم: و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن را از میان شاهدانی که میپسندید، شاهد بگیرید تا اگر یکی از آن دو زن [واقعیت را] فراموش کرد، آن دیگری او را یادآوری کند. (سوره البقره آیه 282) و این آیه در بحث قرض و معاملهی مهلتدار ذکرشده است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص140)
مسئله 9 ◄ برای شهادت دادن، عدالت داشتن شاهد شرط است.
دلیل:
قرآن کریم: و [هنگام جدایی]، دو عادل از خودتان را گواه [طلاق] گیرید. (سوره طلاق آیه 2)
و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن را از میان شاهدانی که میپسندید، شاهد بگیرید. (سوره البقره آیه 282) و فاسق از کسانی که راضی به شهادتش هستند نمیباشد. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص140)
مسئله 10 ◄ برای شاهد شدن لفظ «شاهد میشوم» یا «شهادت میدهم» شرط است.
دلیل:
الله تعالی گفته است: «از آنان شهادت طلب کنید»، پس خود شهادت مقصود است و برای دلالت بر شاهد بودن گفتن کلمه «شهادت میدهم» یا «شاهد بودم» شرط است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص140)
و دیگر اینکه شهادت نیز نوعی قسم است و در قسم لفظ شرط است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص140)
مسئله 11 ◄ قاضی از «حال شاهد» یعنی عدل بودن یا نبودن وی سؤال و پرسوجو کند. (نزد امامین (رض) درهرصورت این کار را انجام دهد چه طرف دعوا شاهدان را متهم به عدم عدالت کند و چه اعتراضی نکند)؛ و به قول امامین (رض) فتوا دادهشده است.
دلیل:
زیرا مبنای قضاوت حجّت است و حجّت، شهادت عادلان است؛ پس باید از عدالت وی تحقیق شود تا حکمش از بطلان سالم بماند. (الهدایه ج3ص118)
مسئله 12 ◄ در زمان حال حاضر اگر قاضی سرّاً (پنهانی) از حال شاهدان پرسوجو کند نیز کفایت میکند.
دلیل:
زیرا در تعدیل ظاهری امکان فتنه است. (فتح باب العنایه ج5ص406)
مسئله 13 ◄ احتیاط در این است که در تزکیه سرّی شاهدان از دو شخص سؤال کرده شود و همچنین در ترجمه¬ برای شاهد و نامهای که به تزکیه کننده فرستاده میشود دو نفر باشند.
دلیل:
تزکیه (پرسوجو از حال شاهد) از تمام وجوه در حکم شهادت نیست به همین خاطر لفظ شهادت نیز در تزکیه شرط نیست و عدد شهادت (دو مرد یا دو زن و یک مرد بودن) نیز شرط نیست ولی بر احتیاط نزدیکتر است. (فتح القدیر ج7ص382)
مسئله 14 ◄ شاهد گرفتن برای شاهد شدن شرط نیست مگر اینکه بخواهد بر شاهد بودنش شهادت دهد که در این صورت شرط است که به شاهدان بگوید «شاهد باشید که من به فلان چیز شهادت میدهم».
یعنی اگر کسی دزدی کردن کسی یا غصب کسی را ببیند لازم نیست که شخصی که دیده را بهعنوان شاهد گرفته شود بلکه وی میتواند شهادت دهد که فلان چیز را دیده است ولی اگر بخواهد که بر شاهد بودنش کسی شهادت دهد، شرط است که بگوید «شاهد باشید که من بر فلان چیز شاهد بودهام».
دلیل:
زیرا شخص با دیدن یک شیء به آن علم حاصل میکند و الله ﷻ فرموده است: و کسانی که بجای وی، الهی دیگر میخوانند، حق شفاعت ندارند، مگر کسی که شهادت دهد، درحالیکه به آن علم دارد (زخرف 86). (فتح باب العنایه ج5ص407)
و در گواهی بر شهادت کسی، شرط است که بهعنوان گواه درخواست کند که شهادت دهد؛ زیرا این شاهد دوم نائب شاهد اول خواهد بود پس لازم است که نائب را خودش انتخاب کند و بدون انتخاب نمیتواند نائب کسی شود و نائب گرفتن در اینجا با اعلام «بر شهادت من گواهی ده» حاصل میشود. (المبسوط للسرخسی ج6ص281)
مسئله 15 ◄ شاهد شدن با شنیدهها، درست نیست مگر در مسائل ذیل که با شنیدن نیز میتوان بر آن گواهی داد:
1- نسب یک شخص. 2- مرگ یک شخص. 3- نکاح. 4- داخل شدن یک شخص بر زن خودش. 5- ولایت یک قاضی. 6- وقف بودن یک شیء بر چیزی؛ و شرط است که از دو مرد یا یک مرد و دو زن به وی چنین خبر دهند.
منظور از شهادت طبق شنیدهها با این شرط است که این امر بین مردم به حدّی از شهرت رسیده باشد که جای شبهه نداشته باشد و یا از مردم مورد اعتماد شنیده باشد. (الهدایه ج3ص120)
دلیل:
رسولالله ﷺ به کسی که میخواست شهادت دهد فرمودند: اگر مانند خورشید این مسئله را میدانی شهادت ده و الّا شهادت نده. (بدائع الصنائع ج6ص266 - شعب الایمان ج13ص349)
و مسائل استثناء شده برای این درست است که این امور بر طریق مشهور بین مردم رخ میدهد پس مانند این است که خود دیده باشد. (بدائع الصنائع ج6ص266)
مسئله 16 ◄ با شنیدن نمی¬توان بر شرایط وقف شهادت داد.
دلیل:
زیرا اصل وقف ازجمله اموری است که وقف بودنش بین مردم شهرت پیدا میکند ولی شرایطش شهرت نمییابد پس با شنیدهها نمیشود شهادت داد. (تبیین الحقائق ج4ص216)
مسئله 17 ◄ کسی میبیند که شخصی بر مجلس قضاوت نشسته است و شکایتکنندگان بر وی داخل میشوند، این شخص میتواند شهادت دهد که آن فرد قاضی است.
دلیل:
زیرا اینگونه نشستن علامتی آشکار بر قاضی بودن وی است. (مجمع الانهر ج2ص193)
مسئله 18 ◄ اگر ببیند که زن و مردی در یک اتاق سکونت دارند و بین آنها رفتار زنوشوهری وجود دارد، این بیننده میتواند شهادت دهد که آنها زن و شوهر هستند.
دلیل:
همچنان که بر امّهات المؤمنین (رض) شهادت میدهیم که همسران رسولالله ﷺ هستند درحالیکه این خبر را شنیدهایم و شاهد عقدشان نبودهایم. (العنایه شرح الهدایه ج7ص391)
مسئله 19 ◄ اگر کسی ببیند که شخصی با شیئی مانند مالکان آن رفتار و عمل میکند، این بیننده میتواند شهادت دهد که آن شیء متعلق به آن شخص است.
دلیل:
زیرا ظاهراً به نظر میرسد که وی مالک آن است. (درر الحکام ج2ص375)
مسئله 20 ◄ ولی در مسائل قبل اگر شاهد بگوید «شهادت من بر اساس شنیدهها است» و یا «به خاطر تصرف وی بوده است» شهادت وی ساقط است و اعتبار ندارد.
دلیل:
زیرا در صورت مطلق گذاشتن و توضیح ندادن بر قاضی چنین القاء میشود که شهادت وی صادقانه است ولی وقتی خبر داد که بر شنیدهها استوار است، از حجّیت خارج میشود. (درر الحکام ج2ص376)
مسئله 21 ◄ اگر کسی شهادت دهد که در دفن فلانی حاضر بوده است یا شهادت دهد که بر وی نماز جنازه خوانده است، شهادت وی قبول است.
دلیل:
زیرا میّت را دفن کرده میشود پس شهادت بر دفن، شهادت بر موت وی است. (درر الحکام ج2ص376)