کتاب الوکالة (احکام وکالت)
مسئله 1◄ تعریف وکالت: سپردن تصرف در یک شیء به دیگری را وکالت گویند.
دلیل:
رسولالله ﷺ شخصی به نام حکیم بن حزام را برای خرید وکیل کردند. (البنایه ج9ص218)
حضرت رسولالله ﷺ برای نکاح ام سلمه (رض)، عمر بن سلمه (رض) را وکیل کردند. (البنایه ج9ص218)
مسئله 2◄ شرط وکالت: 1- آنچه که اجازهی تصرف در آن دادهشده است متعلق به موکل باشد. 2- وکیل عاقل باشد و بداند که با قبول عقد وکالت، حقوقی بر گردن وی واجب میگردد. 3- وکیل وکالت را قبول کند و قصد وکالت داشته باشد.
دلیل:
زیرا بعضیاوقات بر انسان مقدور نیست که کارهایش را خودش انجام دهد پس نیاز دارد که دیگری را برای این کار وکیل گرداند. (الهدایه ج3ص136)
زیرا وکالت جانشین گرداندن کسی جای خود است پس باید مالک آن باشد تا بتواند دیگری را جانشین کند و وکیل بهوسیله موکلش بر انجام این کار گماشته میشود پس خود موکل باید مالک آن باشد و حق تصرف در آن را داشته باشد. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص156)
مسئله 3◄ وکالت شخص آزاد و بالغ صحیح است.
دلیل:
زیرا اینگونه اشخاص دارای شرایط وکالت میباشند. (مجمع الانهر ج2ص22)
مسئله 4◄ وکالت کودک عاقل درست است ولی حقوحقوق وکالت و معامله این کودک به موکلشان برمیگردد و صبی مسئول نیست.
دلیل:
زیرا برای کودک عاقل، با اجازه¬ی ولی خود، حق عبارت کردن (حق تلفظ عقد) و قبول کردن ثابت است ولی حق الزام شیء بر خود را ندارد؛ زیرا اهلیت وی قاصر است و کامل نیست. (مجمع الانهر ج2ص222)
مسئله 5◄ وکالت دادن در هر عقدی که توسط خود شخص انجام می¬شود، صحیح است.
دلیل:
زیرا بعضیاوقات بر انسان مقدور نیست که کارهایش را خودش انجام دهد و نیاز پیدا می¬کند که دیگری را برای این کار وکیل گرداند. (الهدایه ج3ص136)
مسئله 6◄ وکالت برای اقامهی دعوا و خصومت در هر نوع حقی جایز است.
مسئله 7◄ وکالت برای ادای حق و گرفتن حق نیز درست است.
دلیل:
حضرت علی (رض) برای خصومت عقیل بن ابی طالب (رض) را وکیل خود قرار دادند. (البنایه ج9ص220)
زیرا برای همه مقدور نیست که حق خود را از دیگران بگیرند. (الهدایه ج3ص136)
مسئله 8◄ وکیل بدون حضور موکل حق اجرای حد و قصاص را ندارد.
دلیل:
زیرا احتمال عفو از طرف موکل وجود دارد؛ زیرا بر عفو کردن تشویق شده است و محبت هم نوع ثابت است پس شبهه در اجرای این احکام وجود دارد. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص157)
مسئله 9◄ تمامی حقوق مربوط به عقود خرید و فروش و اجاره و صلح از شیء اقرار شده به عهده¬ی وکیل است.
دلیل:
زیرا وکیل عقد کنندهی این اشیاء میباشد پس خودش مسئول کارهای خودش است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص157)
پس تسلیم مبیع و قبض مبیع و گرفتن ثمن مبیع بر عهده¬ی وکیل است.
همچنین پرداخت ثمن مبیع بر عهدهی وکیل است.
مسئله 10◄ در معامله ای که وکیل انجام دهد، دعاوی مربوط به این معامله نیز متوجه وکیل است.
مسئله 11◄ در معامله ای که توسط وکیل انجام شده است، اگر در کالای خریداریشده صاحبی پیدا شود، وکیل باید اقامه¬ی دعوی کند.
مسئله 12◄ دعوای خیار عیب نیز بر عهدهی وکیل است.
مسئله 13◄ اگر وکیل زمینی بخرد، پس همسایه¬ی آن ملک دعوای شفعه را برعلیه وکیل اقامه نماید.
دلیل:
زیرا این مسائل حقوحقوقی هستند که مربوط به این عقد هستند. (مجمع الانهر ج2ص225)
مسئله 14◄ اگر وکیل چیزی بخرد، آن شیء خریداریشده از اول معامله متعلق به موکل وی میباشد.
دلیل:
زیرا موکل در حق مالکیت جانشین وکیلش میباشد. (فتح القدیر ج8ص17)
مسئله 15◄ در مسائل ذیل حقوق عقد بر عهده¬ی موکل است و به عهده¬ی وکیل نیست:
1- عقد نکاح. 2- خلع. 3- صلح از چیزی که منکر آن است. 4- صلح از قتل عمد. 5- صدقه. 6- هبه. 7- عاریت دادن. 8- به امانت گذاردن. 9- رهن گذاردن. 10- قرض دادن.
در عقدهای ذکرشده اگر وکیل آن را انجام دهد، مسئولیت آن بر عهده¬ی موکل است نه وکیل.
مسئله 16◄ نکاح مهر را از وکیل مطالبه کرده نشود بلکه از موکل مطالبه شود.
مسئله 17◄ بدل خلع را نیز از وکیل مطالبه نشود بلکه از موکل وی مطالبه شود.
دلیل:
زیرا وکیل در این مسائل فقط سفیر و قرائت کنندهی عبارت از طرف موکلش میباشد و عقد کنندهی اصلی موکل است. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص158)
مسئله 18◄ اگر وکیل کالایی را بفروشد پس مشتری حق دارد که ثمن را به موکل تسلیم نکند و اگر به موکل بدهد نیز صحیح است و دیگر بار از مشتری درخواست ثمن کرده نشود.
دلیل:
زیرا موکل در حق عقد شخصی اجنبی و غیر مربوط به آن میباشد. (مجمع الانهر ج2ص226)