نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 3
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 3

فصل بیع الفاسد (خرید و فروش فاسد)

فصل بیع الفاسد (خرید و فروش فاسد)
مسئله 68◄ فروش آنچه در شرع مال محسوب نمی‌شود، باطل است؛ مانند خون و مردار و انسان آزاد و اتباع آزاد: مدبر و ام ولد و مکاتب.
دلیل:
زیرا رکن و اساس بیع مبادله مال در مقابل مال است و این اشیاء در شرع مال نیستند. (مجمع الانهر ج2ص53)
مسئله 69◄ اگر مال غیر متقوم شرعی را در مقابل پول بفروشد نیز باطل است.
مال غیر متقوم شرعی: به اشیائی که در شرع برای آن ارزشی نهاده نمی‌شود و ازنظر شرع بی‌ارزش باشد، اطلاق می‌شود مانند خوک و خمر (عرق و مشروبات الکلی).
دلیل:
زیرا در خمر و خوک در نزد اهل ذمه مال محسوب می‌شوند ولی در شرع امر به اهانت خمر و خوک شده‌ایم؛ پس وقتی آن را در مقابل پول فروخته شود، این عمل ارزش دادن به خمر و خوک است و از این کار نهی شده است، پس بیع باطل است. (العنایه ج6ص405)
ولی اگر در مقابل چیزی غیر از پول فروخته شود بیع باطل نیست بلکه فاسد است. مثلاً بگوید این خوک در مقابل این گوسفند فروختم، پس بیع باطل نیست و فاسد است؛ یعنی اینکه این معامله در حق گوسفند درست است و بجای خوک، قیمت گوسفند واجب می‌شود.
فرق بیع باطل و فاسد: اگر بیع باطل باشد، اصلاً نمی‌توان آن را درست کرد ولی اگر فاسد باشد با برداشتن مکان یا شرطی که باعث فساد بیع شده است، می‌توان بیع را جایز گرداند همچنان که در مثال فوق با برداشتن خوک، معامله در مورد گوسفند جایز گردیده است.
مسئله 70◄ اگر بنده‌ای را همراه با فرد آزاد فروخته شود، این بیع باطل است اگرچه قیمت هرکدام مشخص‌شده باشد.
دلیل:
زیرا شخص آزاد، مال نیست، پس فروش آن باطل است و برای برده نیز شرط قبول آن را خرید شخص آزاد در کنار وی نموده است پس چیزی که مال نیست را شرط قبول این عقد کرده است و این شرط عقد را باطل می‌کند. (درر الحکام ج2ص169)
مسئله 71◄ همچنین است اگر مذبوح شرعی را همراه با مردار بفروشد یعنی بیع باطل است.
مسئله 72◄ اگر بنده‌ای را همراه با مدبّر بفروشد و یا همراه با بنده‌ی کسی دیگر بفروشد، بیع با حصه ی ثمن جایز است.
دلیل:
زیرا مدبر نزد بعضی از علماء مال محسوب می‌شود؛ پس باطل بودن فروش مدبر به بنده سرایت نمی‌کند. (درر الحکام ج2ص169)
حصه ی ثمن: قیمت توافق شده را بر بنده و مدبر تقسیم کرده شود و هر آنچه که سهم بنده باشد را حصه ی ثمن گویند.
مسئله 73◄ اگر ملک خود را همراه با شیء وقف‌شده بفروشد، بیع با حصه درست است.
دلیل:
زیرا وقف نیز نزد بعضی از علماء قابل‌فروش است؛ پس باطل بودن فروش آن به غیر آن سرایت نمی‌کند. (درر الحکام ج2ص169)
مسئله 74◄ بیع خمر در مقابل کالا و فروش کالا در مقابل خمر فاسد است.
دلیل:
زیرا در اینجا مقصود فروش کالای حلال است و گفتن بیع مردود است و با جایگزین کردن شیء حلال بجای خمر، بیع جایز می‌گردد. (درر الحکام ج2ص170)
مسئله 75◄ بیع اشیاء مباح قبل از مالک شدن جایز نیست، مانند هیزم.
دلیل:
زیرا کسی چیزی را که مالک نیست، نمی‌تواند بفروشد. (درر الحکام ج2ص170)
مسئله 76◄ بیع اشیائی که قادر به تسلیم آن نباشد مگر با حیله، نیز جایز نیست مگر اینکه آن در دستش باشد، مانند کبوتر.
دلیل:
زیرا وی قادر بر تسلیم آن نیست. (الهدایه ج3ص44)
مسئله 77◄ همچنین بیع اشیائی که قادر به تسلیم آن نباشد مگر با ضرر به خود نیز جایز نیست، مانند الوار یک‌خانه قبل از جدا کردن از آن.
دلیل:
زیرا تسلیم آن به مشتری همراه با ضرر است. (الهدایه ج3ص44)
مسئله 78◄ بیع اشیائی که در آن فریب باشد نیز جایز نیست؛ مانند بار جنین حیوان آبستن و شیر در پستان.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ از فروش شیر در پستان و پشم چیده نشده نهی کرده‌اند. (البنایه ج8ص150 - المعجم الاوسط ج4ص101 - السنن الصغیر للبیهقی ج2ص271)
مسئله 79◄ همچنین بیع اشیائی که جهالت آن باعث نزاع و دعوا شود؛ مانند این‌که بگوید: آنچه در این دار هست را فروختم.
دلیل:
زیرا جهالت که به منازعه بکشد، مانع تسلیم مبیع و تحویل ثمن خواهد گردید؛ پس عقد معامله‌ی آنان به‌عبث تبدیل خواهد شد. (بدائع الصنائع ج4ص180)
مسئله 80◄ بیع مزابنه جایز نیست.
مزابنه: فروش خرمای چیده شده در مقابل مثل آن خرما در روی درخت از روی مظنه.
دلیل:
زیرا رسول‌الله ﷺ از این نوع بیع منع کرده‌اند. (الهدایه ج3ص44)
مسئله 81◄ بیع ملامسه نیز جایز نیست.
ملامسه: اگر مشتری به کالایی دست بزند بیع قطعی می‌شود.
مسئله 82◄ بیع منابذه نیز جایز نیست.
منابذه: بائع کالایی را به‌سوی مشتری پرت کند و مشتری باید آن را قبول کند.
مسئله 83◄ بیع القاء حجر نیز جایز نیست.
القاء حجر: مبیع با سنگ زدن مشخص کرده شود.
دلیل:
در جاهلیت (قبل از اسلام) بین عرب بوده است و رسول‌الله ﷺ از این نوع بیع‌ها نهی کرده‌اند. (الهدایه ج3ص45)
مسئله 84◄ فروش مرتع و اجاره دادن آن نیز جایز نیست.
دلیل:
زیرا علف مرتع را مالکی نیست و انسان‌ها در آن شریک هستند، پس فروش آن جایز نیست و در مورد اجاره چون اجرت را مقابل استهلاک و مصرف شیء مباح و همگانی می‌خواهد، اجاره‌ی آن جایز نیست. (الهدایه ج3ص45)
مسئله 85◄ فروش زنبورعسل به‌تنهایی جایز نیست و اگر با کندویش باشد رواست.
دلیل:
زیرا زنبورعسل نیز از حشرات است و فروش حشرات جایز نیست و فروش با کندو جایز است؛ زیرا زنبور تابع کندو می‌شود. (الهدایه ج3ص45)
اگر زنبورعسل را در یک ظرف جمع کند و تحویل دهد، امام محمد (رض) فروش آن را جایز می‌داند زیرا زنبورعسل حیوانی است که از آن، هم در شرع و هم در عرف استفاده کرده می‌شود. (الهدایه ج3ص45)
مسئله 86◄ فروش اعضای انسان جایز نیست.
دلیل:
زیرا اعضای انسان محترم است و نباید با فروش به آن اهانت شود. (الهدایه ج3ص46)
مسئله 87◄ فروش اعضای خوک نیز نارواست.
دلیل:
زیرا اعضای خوک در شرع بی‌ارزش است و با فروش آن نباید به آن ارزش داده شود. (فتح القدیر ج6ص425)
مسئله 88◄ فروش پوست مردار قبل از دباغی جایز نیست.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: از مردار با اهاب استفاده نکنید.
اهاب: به پوست دباغی نشده گفته می‌شود. (المبسوط للسرخسی ج1ص202)
و رسول‌الله ﷺ: هر پوستی که دباغی شود همانا پاک است. (مسند احمد ج2ص443)
مسئله 89◄ فروش تخم کرم ابریشم و کرم ابریشم جایز نیست و نزد امامین (رض) جایز است.
دلیل:
امام اعظم (رض) خود کرم ابریشم و تخم آن را غیرقابل‌استفاده می‌داند؛ پس قابل‌فروش هم نیست ولی امامین (رض) مفید می‌دانند و فروش آن را جایز می‌دانند. (بدائع الصنائع ج5ص144)
مسئله 90◄ فروش بالاخانه بعد از منهدم شدن جایز نیست.
دلیل:
زیرا بعد از منهدم شدن بالاخانه، دیگر چیزی برای معامله باقی نمی‌ماند. (مجمع الانهر ج2ص59)
مسئله 91◄ فروش بنده (عبد) به‌عنوان امة جایز نیست.
دلیل:
زیرا در انسان، مرد و زن بودن هرکدام جنسی دیگر محسوب می‌شوند؛ زیرا از هرکدام کاری متفاوت از دیگری خواسته می‌شود. مثلاً بنده برای کار در بیرون خانه است و کنیز برای کار در خانه. (تبیین الحقائق ج4ص53)
مسئله 92◄ خرید آنچه که خودش فروخته است، قبل از دریافت ثمن معامله‌ی اول جایز نیست.
دلیل:
زنی نزد حضرت عایشه (رض) آمد و گفت که من خادمی را به قیمت هشت‌صد درهم به شخصی به نام زید بن ارقم نسیه فروختم و دیدم که وی قصد فروش آن را دارد و من خودم از وی به شش‌صد درهم خریدم. حکم آن چیست؟ حضرت عایشه (رض) گفتند: چه بد خریدی کردی و چه بد فروشی است که زید بن ارقم انجام داده است. برو و به زید بن ارقم بگو: با این معامله‌اش، الله ﷻ جهاد وی همراه با رسول‌الله ﷺ را باطل کرده است مگر اینکه توبه کند.
توضیح: حضرت عایشه (رض) این معامله را چنان بد می‌داند که عبادت شخص را باطل می‌کند و آن چیزی است که با نظر نمی‌توان گفت بلکه با شنیدن از رسول‌الله ﷺ می‌باشد و دیگر اینکه حضرت عایشه (رض) آن بیع را خریدوفروش بد نامیده است.
و دلیل دیگر اینکه در این کار شبهه‌ی ربا وجود دارد و شبهه‌ی ربا حقیقت ربا محسوب می‌شود. (بدائع الصنائع ج5ص199)
مسئله 93◄ خرید آنچه خود فروخته است همراه با شیئی که نفروخته بود باقیمت اولی نیز جایز نیست. این جایز نبودن در حق آنچه قبلاً فروخته بود است و در مورد شیئی که اضافه نموده است جایز است. مثال: خودرویی را به قیمت هزار فروخته باشد و باز خودش آن را همراه با شیئی دیگر به قیمت هزار بخرد، این معامله در حق خودرو جایز نیست و در حق شیء اضافه‌شده جایز است.
دلیل:
همانند مسئله‌ی فوق است.
مسئله 94◄ فروش روغن با ظرفش به این شرط که برای ظرف آن مقداری به تخمین کم کرده شود جایز است و اگر با ظرف وزن کند و وزن حقیقی آن را کم کند نیز جایز است.
دلیل:
زیرا در صورت مجهول بودن وزن ظرف معلوم نمی‌شود که آیا مقداری از وزن ظرف به‌عنوان روغن فروخته‌شده است یا اینکه مقداری از روغن به خاطر ظرف کم شده است. پس این شرطی است که با عقد معامله مناسبت ندارد ولی اگر وزن ظرف معلوم باشد، پس قصد خریدار روغن است نه ظرف پس کم کردن وزن خود ظرف خواسته‌ی مشتری است و شرط با عقد معامله مناسبت دارد. (البنایه ج8ص178)
مسئله 95◄ فروش با شرطی که از مقتضیات بیع نیست و در آن شرط، نفعی برای فروشنده یا مشتری یا برای مبیعی که می‌تواند صاحب آن نفع شود، باشد، نیز جایز نیست.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ از بیع همراه با شرط نهی کرده‌اند. (المعجم الاوسط ج4ص335 - فتح القدیرج6ص441)
بیع با شرط یعنی فروشی که در آن چیزی اضافه بر عقد شرط شده باشد؛ مانند اینکه فروشنده بگوید: «من این را فروختم ولی به شرطی که تا یک ماه من از آن استفاده کنم» و یا مشتری بگوید: «من این را خریدم ولی به شرطی که تا یک ماه تو از آن نگهداری کنی» و یا فروشنده بگوید: «من این بنده را می‌فروشم ولی به‌شرط اینکه وی را آزاد کنی».
و شرط‌هایی که عقد معامله آن را می‌طلبد مانند اینکه مبیع را تحویل دهد و یا ثمن را نقد یا نسیه پرداخت کند.
مسئله 96◄ فروش به مدتی که سررسید آن مجهول باشد نیز فاسد است و اگر قبل از سررسید مهلت مجهول، ثمن را بپردازد، بیع صحیح می‌گردد؛ مانند خرید و پرداخت در وقت درو.
دلیل:
زیرا وقت درو و مانند آن هرسال با سال دیگر متفاوت می‌شود و در اینجا جهالتی در مدت به وجود می‌آید که باعث نزاع و دعوا خواهد شد. پس چنین شرطی در بیع ممنوع است تا دعوا پیش نیاید ولی اگر چنین وقتی را تعیین شود و قبل از فصل درو بدهی خود را بپردازد، بیع جایز می‌گردد؛ زیرا وی با ادای دین خود قبل از سررسید آن، از نزاع جلوگیری نموده است. (تبیین الحقائق ج4ص59و 60)
مسئله 97◄ اگر مشتری مبیعی را با بیع فاسد قبض نماید و این کار با رضایت صریح فروشنده یا رضایت دلالتی وی صورت گرفته باشد و این بیع در حالی انجام‌شده باشد که هرکدام از عوض‌های معامله مال باشد، مشتری مبیع را مالک می‌شود و بر وی لازم است مثل مبیع را به بائع بدهد؛ چه مثل حقیقی باشد و یا مثل معنوی.
رضایت دلالتی: مانند اینکه در مجلس عقد معامله، مبیع را قبض نماید.
دلیل:
زیرا اصلِ این بیع، صحیح است؛ یعنی هرکدام از اشیاء مورد معامله، مال می‌باشد. پس مشتری این عقد با رضایت فروشنده مالک آن می‌شود ولی قیمت توافق شده واجب نمی‌شود بلکه مثل آن را باید به فروشنده بدهد و این مثل بسته به نوع کالا فرق می‌کند؛ یعنی اگر مثل حقیقی داشته باشد پس مثل حقیقی آن را بدهد و اگر مثل حقیقی نداشته باشد قیمت بازاری آن را بدهد. (مجمع الانهر ج2ص66)
مثل حقیقی در اشیاءِ مثلی مانند گندم و جو باشد. پس اگر جو گرفته است، جو تحویل دهد و مثل معنوی اشیائی که مثلی نیستند مانند گاو و گوسفند است که نمی‌شود گفت این گوسفند حتماً مانند آن گوسفند است، پس باید پول آن را بدهد.
مسئله 98◄ اگر فساد بیع به خاطر شرطی باشد، پس کسی که شرط کرده است حق فسخ بیع را دارد و اگر شرط به‌طرفین مربوط نباشد، هر دو طرف می‌تواند فسخ نماید.
دلیل:
زیرا در صورت وجود فساد در خود عقد، هرکدام از آن‌ها حق برداشتن این فساد رادارند و درصورتی‌که به خاطر شرطی فاسد شده باشد، پس آن‌کس که شرط به نفع وی هست می‌تواند آن را فسخ کند؛ زیرا عقد معامله یک شیء قوی است که شرط ضعیف آن را به فساد کشیده است، پس رضایت طرفی که شرط به نفع وی است باید منظور شود. (الهدایه ج3ص52)
مسئله 99◄ اگر مبیع بیعِ فاسد از ملک مشتری خارج شود، پس دیگر فسخی در کار نیست و همچنین اگر مشتری در مبیع بنائی بسازد نیز فسخ ساقط می‌شود.
دلیل:
زیرا حق استرداد مبیع در بیع اول برای ادای حق شرع بوده است و با فروش آن دیگر از دست مشتری خارج‌شده است و حق کسی دیگر بر آن لازم شده است و حق بنده بر حق شرع مقدم است و در ثانی رکن عقد معامله‌ی اول صحیح بوده و فساد در صفت آن بوده است. (الهدایه ج3ص52)
مسئله 100◄ بعد از قبض ثمن و مبیع در بیع فاسد، سود ثمن بر بائع (فروشنده) حلال است و سود مبیع بر مشتری حلال نیست؛ پس بر وی لازم است که سودش را صدقه دهد.
دلیل:
زیرا مبیع چیزی است که در عقد معامله تعیین کرده می‌شود ولی ثمن که همان قیمت توافق شده می‌باشد تعیین نمی‌شود و فرقی ندارد چه پولی را می‌دهد، پس حرام بودن در مبیع قرار یافته است ولی در ثمن یافت نمی‌شود. (الهدایه ج3ص53)
مسئله 101◄ نجش مکروه است.
نجش: بازارگرمی کردن و قیمت کردن کالا برای ترغیب دیگران است بدون اینکه قصد خرید داشته باشد
دلیل:
رسول‌الله ﷺ از این کار نهی فرموده‌اند. (سنن ابن ماجه ج2ص734 - مسند الشافعی ج1ص172 - بدائع الصنائع ج5ص233)
مسئله 102◄ اگر دو شخص باهم بر سر معامله‌ای توافق کرده باشند، بر دیگران مکروه است که آن را به ثمنی بیشتر طلب کنند.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ از این کار نهی کرده‌اند. (سنن ابن ماجه ج3ص298 - الهدایه ج3ص53)
مسئله 103◄ تلقی الجلب مکروه است اگر به اهل آن دیار ضرر داشته باشد
تلقی الجلب: رفتن به استقبال کاروان قبل از ورود آن به شهر جهت خرید کالای آن‌ها.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ از این کار نهی فرموده‌اند؛ زیرا در این کار به اهل شهر ضرر وارد می‌شود. (الهدایه ج3ص53)
مسئله 104◄ اگر شهرنشین کالایش را برای بادیه‌نشین بفروشد و آن درزمانی قحطی باشد مکروه است.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ از این کار نهی فرموده‌اند. (الهدایه ج3ص54)
مسئله 105◄ بیع و معامله در وقت اذان جمعه مکروه است (در شهر).
قرآن کریم: وقتی برای نماز جمعه اعلان‌شده است پس بیع را ترک کنید. (سوره الجمعه /9)
مسئله 106◄ جدا کردن بین ذی رحم محرم صغیر و محرمش مکروه است.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ هر کس بین بچه و مادرش جدایی بیندازد پس الله ﷻ وی را در روز قیامت از دوستانش جدا خواهد نمود. (السنن الصغیر للبیهقی ج3ص410 - الهدایه ج3ص54)
مسئله 107◄ بیع مزایده مکروه نیست.
دلیل:
زیرا رسول‌الله ﷺ به مزایده فروخته‌اند. (الهدایه ج3ص54)