کتاب بیع (احکام خرید و فروش)
مسئله 1◄ تعریف بیع: مبادلهی مال با مال را بیع گویند.
دلیل:
رسولالله ﷺ به پیامبری مبعوث شدند درحالیکه معاملات انجام میشد؛ پس آنچه ایشان آن را حرام اعلام نکردهاند، مشروع باقیمانده است. (المبسوط للسرخسی ج12ص108)
مسئله 2◄ تجارت بر دو نوع است: 1- حلال که در شرع به آن بیع گویند. 2- حرام که در شرع به آن ربا گویند. (المبسوط للسرخسی ج12ص108)
ترجمهی آیه: گفتند (کفار) بیع هم مانند ربا است (فرقی باهم ندارند) ......و الله ﷻ بیع را حلال و ربا را حرام گرداند. (سوره بقره/275)
مسئله 3◄ بیع با ایجاب و قبول منعقد میشود.
دلیل:
زیرا رضایت طرفین معامله با «ایجاب و قبول» معلوم میشود. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص4)
مسئله 4◄ الفاظ ایجاب و قبول باید هر دو «ماضی» باشند.
دلیل:
زیرا در عرف اهل لغت و شرع، لفظ ماضی را برای ایجاب در زمان حال، گذاشتهشده است و عرف بر وضع لغت حاکم است. (بدائع الصنائع ج5ص133)
ایجاب: لازم گردانیدن.
قبول: آن ایجاب را قبول نمودن.
مسئله 5◄ بیع به تعاطی نیز جایز است.
دلیل:
قرآن کریم: ... مگر تجارتی باشد که از روی رضایت انجام شود. (سوره النساء /29)
و در تعاطی نیز رضایت موجود میباشد. (بدائع الصنائع 5ص134)
تعاطی: شخصی بدون به زبان آوردن ایجاب و قبول مالی را به دیگری بدهد و طرف مقابل نیز مالی دیگر در مقابل آن بدهد.
مسئله 6◄ اگر شخصی مالی را بابیان قیمت آن بر دیگری ایجاب کند، پس طرف دیگر این مبیع (کالا) را به قیمت گفتهشده قبول کند و یا ترک نماید.
دلیل:
زیرا اختیار طرف مقابل در قبول این بیع بسته به این کالای مشخص با این قیمت ذکرشده میباشد و مشتری نیز اختیار قبول یا رد آن را دارد؛ زیرا خاصیت رضایت این است. (اللباب فی شرح الکتاب ج2ص4)
مسئله 7◄ یعنی حق تجزیهی کالا را ندارد مگر اینکه قیمت هرکدام از اجزاء مبیع را بیان کند.
دلیل:
زیرا این کار تفریق و جدا کردن یک معامله است و ممکن است که یکی از طرفین متضرّر شده و رضایت نداشته باشند. (مجمع الانهر ج2ص6)
مسئله 8◄ اگر کسی بیع را ایجاب کند، اگر آن شخص قبل از قبول طرف مقابل از آن رجوع کند و برگردد، این ایجاب از بین رفته است و بر وی لازم نمیگردد.
دلیل:
زیرا با این کار هیچ حقی ضایع نمیشود و به کسی ضرری نمیرسد پس درست است. (الهدایه ج3ص23)
مسئله 9◄ همچنین اگر یکی از طرفین برخیزد، این ایجاب از بین میرود.
دلیل:
زیرا برخاستن از مجلس عقد دلیل روی گرداندن از معامله است. (الهدایه ج3ص23)
مسئله 10◄ اگر بعد از ایجاب طرف مقابل قبول نماید، بیع لازم میشود.
دلیل:
رسولالله ﷺ: در اسلام ضرر و ضرر رساندن بر یکدیگر نیست. (المعجم الاوسط ج5ص238 - مجمع الانهر ج2ص7)
زیرا داشتن اختیار فسخ بعد از ایجاب و قبول که با رضایت طرفین بوده است، به یکی از طرفین ضرر میرساند. (مجمع الانهر ج2ص7)
مسئله 11◄ مبیع را باید با اشاره شناسانده شود نه با ذکر مقدار و صفت آن و در سلم با ذکر مقدار و صفتش شناخته میشود.
دلیل:
زیرا اشاره یکی از قویترین وسایل شناخت اشیاء است که توسط آن شناخت حاصل میشود و در این صورت جهالت مقدار و وصف باعث منازعه نمیگردند؛ زیرا هر دو کالایِ موردِ معامله حاضر است. (مجمع الانهر ج2ص8)
توضیح: کالای مورد فروش را باید نشان داده شود و فقط ذکر اوصاف آن کافی نیست و در سلم با ذکر اوصاف شناخته میشود.
مسئله 12◄ ثمن نیز با یکی از روشهای فوق شناسانده میشود؛ یعنی با اشاره و یا ذکر مقدار و صفت آن.
ثمن: مالی است که در مقابل خرید کالا داده میشود.
مسئله 13◄ فروش مظنهای (جزاف) درست است مگر اینکه مبیع و ثمن از یک جنس باشند که در این صورت صحیح نیست.
یعنی اگر هر دو کالای مورد معامله از یک جنس باشد، در این صورت معامله با مظنه درست نیست.
دلیل:
رسولالله ﷺ: وقتی جنس آنها باهم فرق داشته پس هر طور خواستید بفروشید؛ وقتی دستبهدست باشد. (صحیح ابن حبان ج11ص393 - الهدایه ج3ص24)
دستبهدست: یعنی نقد باشد و هر دو کالا در آن مجلس معامله حاضر باشد.
مسئله 14◄ اگر در معامله فقط عددِ ثمن ذکر شود و کدام ثمن بودن را بیان نشود، بر هرکدام که رایجتر باشد حمل بر همان است. مثلاً اگر بگوید: «قیمت این کالا در ایران هزار است»، بر تومان گرفته میشود.
دلیل:
زیرا هرکدام که در عرف رایج باشد، همان محسوب میشود. (الهدایه ج3ص24)
مسئله 15◄ اگر در مکانی چند واحدِ پول رایج باشد، در این صورت اگر ارزش آنها باهم اختلاف داشته باشد و برابر نباشد، بدون بیان نوعش باطل است.
دلیل:
زیرا این نوع مجهولیت باعث نزاع و دعوا خواهد شد و هر آنچه که باعث نزاع شود غیرمجاز است. (الهدایه ج3ص24)
مسئله 16◄ اگر یک مجموعه را بفروشد و گفته شود «قیمت هر واحد آن فلان تومان است»، اگر بین هرکدام از واحدهای آن تفاوتی نباشد پس فقط دریکی از آنها صحیح است و اگر متفاوت باشند در هیچکدام درست نیست.
دلیل:
زیرا قیمت اعلامشده را در برابر کل مبیع دانستن متعذر است؛ زیرا تعداد آنها معلوم نیست، پس در کمترین مقدار آن درست محسوب میشود مگر اینکه تعداد مبیع را بیان کرده شود که در این صورت درست است. (الهدایه ج3ص24)
مسئله 17◄ و اگر متفاوت باشد برای این در هیچیک از آنها جایز نیست؛ زیرا تفاوت بسیار است و مجهول است و باعث منازعه و دعوا خواهد شد (الهدایه ج3ص24)
مثال: مالی غیر متفاوت مانند یک مجموعه از گندم و متفاوت مانند یک مجموعه گوسفند.
مسئله 18◄ اگر سیلویی را بهحساب صد صاع بودن بفروشد، در این صورت اگر کمتر از صد بود، مشتری به حصه بگیرد؛ یعنی پولش را بهاندازهای که در سیلو بود بپردازد یا بیع را فسخ کند و اگر از صد اضافه آمد، مازادش متعلق به بایع است.
صاع: هشت رطل از گندم است و هر رطل تقریباً چهارصد گرم است.
دلیل:
زیرا معامله قبل از کامل شدن بین اجزای آن جدایی واقعشده است و مشتری بر این مقدار موجود راضی نشده است و اگر بیشتر از مقدار مذکور باشد، به همین دلیل باید به فروشنده پس داده شود؛ زیرا توافق بر مقدار معین صورت گرفته است و مقداری اضافه بر توافق آمده است؛ پس متعلق به فروشنده خواهد بود. (الهدایه ج3ص25)
مسئله 19◄ اگر کالای مذروع (مسافت حساب کرده میشود) باشد مانند پارچه، در این صورت اگر توپی از آن را بهحساب صد متر فروخته شود، مشتری باید آن را به همان قیمت گفتهشده بگیرد چه کم باشد و چه زیاد و الا بیع را فسخ کند.
دلیل:
زیرا در کالای متری، اندازه برای آن کالا صفت است و صفت را در شرع قیمتی نیست. (الهدایه ج3ص25)
مسئله 20◄ اگر بگوید هر ذراع به فلان قیمت، در صورت کم یا زیاد بودن کالا، پول همان زیاد یا کم را باید بپردازد.
دلیل:
زیرا در اینجا تعیینشده است که چه مقدار از ثمن مقابل چه مقدار از کالا میباشد، پس باید طبق همان شیء توافق شده عمل شود. (الهدایه ج3ص25)
مسئله 21◄ فروش گندم درحالیکه در خوشهاش هست، صحیح است.
مسئله 22◄ همچنین فروش باقلا و مانند آن را میتوان در پوست اولش نیز فروخته شود.
دلیل:
رسولالله ﷺ از فروش نخل تا وقتیکه شکوفه دهد نهی کردند و از بیع سنبل (خوشه نیز نهی کردند تا وقتیکه سفید شود و ترس فاسدشدنش نرود). (مستخرج ابی عوانة ج3ص290 - سنن الترمذی ج3ص521)
زیرا گندم همراه با خوشه نیز چیزی است که از آن استفاده کرده میشود. (البنایه ج8ص43)
مسئله 23◄ فروش میوه قبل از نمایان شدن صلاحیتش نیز صحیح است و واجب است که در زمان معامله چیده شود.
مسئله 24◄ همچنین بعد از نمایان شدن صلاحیت میوه نیز صحیح است و باید در همان زمان چیده شود.
دلیل:
زیرا این نوع میوه نیز ازجمله اشیائی است که از آن استفاده کرده میشود. (الهدایه ج2ص27)
زیرا در صورت نچیدن میوه، خریدار ملک کسی دیگر را بر خود مشغول داشته است و این جایز نیست. (الهدایه ج2ص27)
مسئله 25◄ اگر درفروش میوه قبل از رسیدن و یا بعد از رسیده شدن، شرط کند که تا مدتی روی درخت بماند، این شرط بیع را فاسد میکند.
دلیل:
زیرا شرط ترک بر روی درخت، یا عاریت است در داخل بیع و یا اجاره است در داخل معاملهی بیع؛ و در یک معامله، داخل کردن معاملهای دیگر جایز نیست. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص7)
مسئله 26◄ همچنین اگر مقدار معلومی را در بیع استثناء کند نیز بیع را فاسد میکند.
توضیح: بگوید گندم این زمین را فروختم ولی یک تن آن برای من است.
دلیل:
زیرا مقدار باقیمانده مجهول است و باعث نزاع و دعوا خواهد شد. (الاختیار لتعلیل المختار ج2ص7)