نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 3
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 3

فصل نفقه

فصل نفقه:
مسئله 277◄ بر گردن زوج نفقه و سکنی و لباس به نفع زوجه ثابت می‌شود، هرچند زوج صغیر بوده و قادر بر نزدیکی نباشد.
در مورد نفقه و سکنی و لباس فرقی ندارد که زن مسلمان باشد یا کافر و یا کبیره و یا صغیره، به شرطی که صلاحیت نزدیکی را داشته باشد.
دلیل:
قرآن کریم: پس کسانی که وسعت معیشت دارند به‌اندازه‌ی وسع خویش نفقه دهند و کسی که تنگدست است به‌اندازه‌ای که الله ﷻ به وی عطا کرده است بدهد. (سوره الطلاق/7)
قرآن کریم: و بر کسی که به خاطرش فرزند آورده است یعنی پدر لازم است که خوراک و پوشاک مادر را بدهد. (سوره بقره/ 233)
رسول‌الله ﷺ: به نفع زنان بر شما لازم است که رزق و پوشاک آنان را به نیکی بپردازید. (الهدایه ج2ص285 - سنن ابن ماجه ج4ص261)
مسئله 278◄ مقدار نفقه به‌اندازه‌ی فقیر یا غنی بودن زوجین می‌باشد.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ به امّ معاویه (رض) که از نفقه ندادن شوهرش شکایت کرد فرمودند: از اموال وی به‌اندازه‌ای که کفایت تو و کودکت را کند بگیر؛ به‌اندازه‌ی میانه. (البنایه ج5ص661 - صحیح ابن حبان ج10ص68 - مسند البزار ج18ص100)
مسئله 279◄ اگر زوجین هر دو غنی باشند، نفقه‌ی غنی واجب می‌شود.
مسئله 280◄ اگر هر دو فقیر باشند، نفقه‌ی فقیر بر زوج واجب است.
مسئله 281◄ اگر یکی از زوجین فقیر و دیگری غنی باشد، نفقه‌ی بین فقیر و غنی واجب است.
مسئله 282◄ اگر زوجه در خانه‌ی پدرش باشد، باز نفقه‌ی وی واجب است و یا مریض باشد درحالی‌که در خانه‌ی زوج باشد.
دلیل:
زیرا بعدازاینکه عقد نکاح صحیح جاری شد، نفقه¬ی زوجه بر زوج واجب است. (درر الحکام ج1ص413)
مسئله 283◄ اگر زوجه از سر ناسازگاری از خانه‌ی زوج خارج شود، نفقه بر زوج واجب نیست.
دلیل:
زیرا ناسازگاری از طرف زن یافت شده است و خود وی بوده که از دادن حق زوج امتناع می‌کند. (البنایه ج5ص666)
مسئله 284◄ همچنین اگر زوجه به خاطر بدهی محبوس باشد، نفقه بر زوج واجب نیست.
دلیل:
زیرا محبوس بودن از طرف خود زن یافت شده و بدین‌وسیله از تسلیم خود به زوج جلوگیری نموده است. (الهدایه ج2ص286)
مسئله 285◄ اگر زوجه در خانه‌ی پدرش مریض باشد، نیز بر زوج نفقه واجب نمی‌شود.
دلیل:
زیرا وی در تسلیم شوهرش نمی‌باشد. (مجمع الانهر ج1ص489)
مسئله 286◄ اگر کسی زوجه را غصب کند، نفقه بر زوج واجب نمی‌شود.
دلیل:
زیرا نفقه¬ی زن بر زوج، به خاطر در اختیار زوج بودن می‌باشد و با غصب، این امر از بین رفته است. (درر الحکام ج1ص414)
مسئله 287◄ اگر زوجه به حج برود و زوج همراهش نباشد، نفقه بر زوج واجب نمی‌شود.
دلیل:
زیرا در تسلیم زوج بودن به‌وسیله خود زوجه از بین رفته است. (درر الحکام ج1ص414)
مسئله 288◄ اگر زوجه همراه با زوج به حج برود، بر زوج نفقه واجب می‌شود مانند آنچه در خانه واجب بود و نفقه‌ی سفر و همچنين كرايه بر زوج واجب نيست.
دلیل:
زیرا وی در تسلیم زوج می‌باشد و واجب در مقابل این تسلیم، همان نفقه‌ی حضر می‌باشد ولی مخارج سفر و غذای سفر را خود زوجه باعث شده است و مخارج آن بر عهده‌ی خودش می‌باشد. (بدائع الصنائع ج4ص20)
مسئله 289◄ اگر زوج غنی باشد، بر وی واجب است که نفقه‌ی یک خادم برای زوجه را بدهد.
دلیل:
زیرا برآورده کردن کفایت زوجه بر زوج واجب است و ازجمله کفایات، یک خادم می‌باشد. (درر الحکام ج1ص414)
مسئله 290◄ به خاطر عاجز بودن زوج از تأمین نفقه، نباید آن‌ها را جدا نمود.
دلیل:
زیرا در جدا شدن ابطال حق زوج می‌باشد و در عاجز شدن از نفقه فقط تأخیر حق زوجه می‌باشد. (الاختیار لتعلیل المختار ج4ص6)
مسئله 291◄ اگر زوج از تأمین نفقه عاجز باشد، قاضی به زوجه امر می‌کند که به‌حساب زوج دَین کند (به‌اصطلاح عامیانه نسیه بگیرد).
دلیل:
زیرا با بدهی به‌حساب زوج، در صورت زنده‌بودن پرداخت آن بر عهده‌ی وی می‌باشد و با فوت زوج در ماترک وی می‌باشد. (الاختیار لتعلیل المختار ج4ص6)
مسئله 292◄ اگر بر زوجی نفقه‌ی زمان فقر واجب گردانده شده باشد و وی غنی گردد، باید نفقه‌ی طبقه‌ی غنی را تکمیل نماید. این در صورتی است که زوجه آن را تقاضا کند.
دلیل:
زیرا مقدار نفقه به‌اندازه‌ی وسع زوج می‌باشد و وسع حالی است که دائماً در حال تغییر است؛ پس درهرحال که باشد به فراخور آن نفقه واجب می‌شود، پس زوجه حق دارد که طلب اتمام حق را نماید. (درر الحکام ج1ص415)
مسئله 293◄ اگر زوج نفقه‌ی مدتی را نپرداخته باشد، بر وی نفقه‌ی روزهای گذشته واجب نیست مگر اینکه قاضی آن را فرض کرده باشد و یا به چیزی باهم توافق کرده باشند. این در صورتی است که هر دو زنده باشند.
دلیل:
زیرا نفقه، صله‌ی رحم است و عوض چیزی نیست؛ پس برای گذشته واجب نمی‌شود. (درر الحکام ج1ص415)
مسئله 294◄ اگر یکی از زوجین فوت شود، نفقه نیز ساقط می‌شود مگر اینکه زوجه با امر قاضی قرض کرده باشد که در این صورت باید آن را بپردازد.
دلیل:
زیرا صله با فوت یکی از طرفین ساقط می‌شود و نفقه نیز صله است. (درر الحکام ج1ص415)
مسئله 295◄ اگر زوج نفقه‌ی مدتی را پیش‌پرداخت کند و قبل از اتمام مدت فوت شود، لازم نیست که بر زوج برگردانده شود.
دلیل:
زیرا نفقه صله است و در صله رجوع نیست. (درر الحکام ج1ص415)
صِله، صلت: عطا و بخشش، انعام، جایزه.
مسئله 296◄ اگر زوج بنده باشد، برای تأمین نفقه هرچند بار که باشد فروخته می‌شود و برای بدهی غیر از نفقه فقط یک‌بار فروخته می‌شود.
دلیل:
زیرا این بدهی است که بر گردن خود بنده است و سبب آن نیز تحقق‌یافته است و ارباب وی به این امر اجازه داده است. (درر الحکام ج1ص415)
و بدهی‌های دیگر یک بدهی هستند و تجدید نمی‌شوند ولی بدهی نفقه هرروز در حال تجدید شدن می‌باشد. (درر الحکام ج1ص415)
مسئله 297◄ بر زوج واجب است که زوجه را در اتاقی که کسی از اهل زوج در آن نباشد اسکان دهد و هرچند این اهل زوج فرزند زوج از زوجه‌ای دیگر باشد، مگر اینکه زوجه اجازه دهد.
دلیل:
قرآن کریم: آنان را، سکنی، دهید، درجایی که خودتان سکونت دارید و وسعتان می‌رسد. (سوره الطلاق/6)
زیرا سکنی از مایحتاج زوجه می‌باشد و آن بر زوج واجب است و با شریک گرداندن کسی دیگر به زوجه ضرر وارد می‌شود؛ از قبیل آرامش نداشتن. (تبیین الحقائق ج3ص58)
مسئله 298◄ اگر اتاق دارای قفل باشد، یک اتاق از خانه کافی است.
دلیل:
زیرا مقصود از سکنی با این اتاق تأمین می‌شود. (تبیین الحقائق ج3ص58)
مسئله 299◄ زوج می‌تواند از داخل شدن والدین زوجه به اتاق ممانعت کند و همچنین از ورود فرزند زوجه که از این شوهر نباشد.
دلیل:
زیرا ملک منزل از آن شوهر می‌باشد و وی را حق منع ثابت است. (بدائع الصنائع ج4ص23)
مسئله 300◄ زوج حق منع از نظر (نگاه كردن) کردن والدین و فرزندش به زوجه را ندارد و همچنین حق منع از صحبت کردن را نیز ندارد.
دلیل:
زیرا وی را در منعِ نظرِ محارم حقی ثابت نیست مگر اینکه در آن ترسِ وقوعِ فتنه‌ای باشد که در این صورت برای وی حق منع نظر ثابت است. (بدائع الصنائع ج4ص23)
مسئله 301◄ گفته‌شده است که از دخول والدین و رفتن زوجه به زیارت والدینش در هر جمعه منع کرده نشود.
مسئله 302◄ محرمی غیر از والدین نیز در سال یک‌بار حق زیارت زوجه رادارند.
و این فتوا را بهتر دانسته‌اند.
مسئله 303◄ اگر کسی از خانه غائب باشد، پس اگر اموالی داشته باشد که از جنس نفقه باشد، در این صورت نفقه‌ی زنش و طفلش و والدینش را از این اموال تأمین کرده می‌شود و برای این کار حکم قاضی لازم است.
دلیل:
زیرا نفقه‌ی آنان توسط حکم قاضی بر شخص غائب واجب می‌شود. (مجمع الانهر ج1ص494)
مسئله 304◄ این در صورتی است که نزد کسی امانتی، گذارده و یا در دست «مضارب» اموالی داشته باشد و یا این غائب را مدیونی، باشد که به بدهی خود، معترف است و همچنین اعتراف می¬کند که این زن، زوجه¬ی غائب می‌باشد و یا قاضی آن را بداند و زوجه باید قسم یاد کند که زوج نفقه‌ی وی را نداده است و قاضی زوجه را بر مال کفیل گرداند.
دلیل:
زیرا ممکن است که شخص غائب نفقه را پرداخته باشد و یا وی را طلاق داده و عدّتش تمام‌شده باشد و یا نشوزی از زوجه سرزده باشد. (مجمع الانهر ج1ص494)
نشوز: ناسازگاری به‌ناحق.
مسئله 305◄ با اقامه¬ی دعوای زوجه مبنی بر اینکه همسرش غائب است، نفقه از مال غائب داده نمی‌شود.
مسئله 306◄ اگر زوج غائب مالی به‌جا نگذاشته باشد و زوجه شاهد بیاورد تا برایش نفقه فرض کرده شود، در این صورت قاضی نفقه فرض نکند بلکه زوجه را امر کند که قرض بگیرد و حکم نفقه نکند.
دلیل:
زیرا این حکم کردن برعلیه شخص غائب است و آن جایز نیست. (مجمع الانهر ج1ص495)
مسئله 307◄ امام زفر (رض) گفته است که به نفقه حکم کند ولی به نکاح حکم نکند؛ و عمل قضات در این زمان به خاطر نیاز به این حکم، بر گفته‌ی امام زفر (رض) است.
مسئله 308◄ نفقه و سکنی ثابت است برای: 1) مطلقه‌ی طلاق رجعی در زمان عدّت. 2) مطلقه‌ی طلاق بائن در زمان عدّت. 3) زنی که بدون معصیت بین آن‌ها جدا کرده شده باشد.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: برای مطلقه‌ی سه طلاق نفقه و سکنی ثابت است. (مرقاة المفاتیح ج5ص2179)
از حضرت عمر (رض): بر مطلقه سکنی و نفقه واجب است و به خاطر قول یک زن که معلوم نیست دروغ می‌گوید یا راست، امر کتاب الله و سنت رسول‌الله ﷺ را ترک نمی‌کنیم. (البنایه ج5ص691 - سنن الدارقطنی ج5ص42)
تفریق (جدا کردن) برای غیر معصیت: مانند زنی که از اختیار زمان آزادی استفاده کرده باشد و یا از اختیار زمان بلوغ استفاده کرده و جداشده باشد و همچنین تفریق به خاطر عدم کفائت.
اختیار آزادی: اگر کنیزی در وقت کنیز بودن توسط مالک خود با دیگری ازدواج‌کرده باشد، پس در وقت آزاد شدن این حق را دارد که از این مرد جدا شود.
اختیار بلوغ: اگر دختری در دوران کودکی توسط ولی غیر از پدر به نکاح کسی درآمده باشد، پس در وقت به سن بلوغ رسیدن این حق را دارد که از این شوهر جدا شود.
عدم کفائت: اگر دختری بدون اجازه¬ی ولی باکسی ازدواج‌کرده باشد که با خانواده¬ی دختر هم‌سطح نیستند، پس ولی حق فسخ این نکاح را دارد؛ مثلاً دختر یک فرد صالح و متدین به ازدواج یک فرد فاسق درآمده باشد.
مسئله 309◄ برای زنی که در عدت فوت شوهر باشد و یا به خاطر معصیتی جداشده باشد، نفقه و سکنی ثابت نیست.
دلیل:
زیرا در صورت فوت شوهر، وی دیگر مالی ندارد تا با آن نفقه‌ی زوجه‌اش را بدهد و اموال وی از آنِ وارثانش می‌باشد.
و در صورت جدایی به خاطر معصیت، این زن مانند کسی است که با ناسازگاری از منزل زوج رفته باشد. (دررالحکام ج1ص417)
مفرقه (جداشده) به خاطر معصیت مانند زنی که به خاطر مرتدشدن جداشده باشد و همچنین مانند زنی که با بوسیدن پسر زوج جداشده است.
مسئله 310◄ اگر زنی در هنگام عدّت سه طلاقِ خود مرتد شود، حق نفقه و سکنی ساقط می‌شود ولی اگر پسر زوج را تمکین کند ساقط نمی‌کند.
تمکین: در اینجا قادر ساختن کسی بر وطی و اعمال مربوط به آن.
دلیل:
زیرا زن مرتد باید محبوس شود تا توبه کند و زنی که محبوس (زندانی) باشد وی را نفقه ثابت نیست. ولی با تمکین پسر زوج محبوس نمی‌شود؛ پس برای وی نفقه ثابت است. (دررالحکام ج1ص417)
تمکین: قادر ساختن کسی برای همخوابی با خود.
مسئله 311◄ نفقه‌ی طفل فقیر بر عهده‌ی پدرش است و کسی با وی در این وظیفه شریک نیست.
دلیل:
قرآن کریم: و بر کسی که به خاطرش فرزند آورده است، یعنی پدر، لازم است که خوراک و پوشاکشان را بدهد. (سوره بقره/ 233)
زیرا در این آیه، رزق مادر به خاطر فرزند بر پدر فرزند واجب شده است؛ پس رزق فرزند به‌طریق‌اولی بر عهده‌ی پدر خواهد بود. (البنایه ج5ص694)
مسئله 312◄ همچنین نفقه‌ی والدین بر عهده‌ی فرزند است و همچنین نفقه‌ی زنش نیز بر وی واجب است و دیگری را در آن شرکت نیست.
دلیل:
قرآن کریم: ..... با آنان (والدین خود) به طرز شایسته‌ای رفتار کن. (سوره لقمان/16)
پس این رفتار شایسته نیست که خود در نعمت باشد و والدینش از گرسنگی بمیرند. (المبسوط للسرخسی ج5ص226)
مسئله 313◄ بر مادر شیر دادن به فرزند واجب نیست مگر اینکه شیر کسی غیر از مادر را نخورد که در این صورت واجب می‌شود.
مسئله 314◄ پدر کسی را اجاره کند تا پیش مادرش به بچه شیر دهد.
دلیل:
زیرا نفقه‌ی کودک بر عهده‌ی پدر است نه بر عهده‌ی مادرِ وی و شیر نیز نفقه‌ی کودک است و اگر فقط شیر مادر خودش را بخورد، برای جلوگیری از هلاک کودک مادر را بر شیر دادن اجبار کرده می‌شود. (الجوهرة النیره ج2ص89)
مسئله 315◄ برای شیردادن فرزند درزمانی که در نکاح زوج باشد و یا در عدّت طلاق رجعی وی باشد، دادن اجرت شیردهی به مادر جایز نیست.
دلیل:
قرآن کریم: و مادران به فرزندان خود شیر می‌دهند. (بقره/233)
در این آیه الله تعالی از طرف مادران خبر می‌دهد که آنان هستند كه شیر می‌دهند و این خبر در حکم امر به شیر دادن است؛ یعنی مادران باید شیر دهند؛ پس شیر دادن واجب می‌شود و بر چیزی که واجب است، گرفتن اجر در مقابل آن جایز نیست. (المبسوط للسرخسی ج15ص128)
مسئله 316◄ اگر در عدّت طلاقِ بائن باشد، در جواز اجرت دادن به مادر دو روایت است.
دلیل:
در روایتی که می¬گوید اجرت جایز است به این دلیل است که عقد نکاح در طلاق بائن از بین رفته است و در روایتی که می‌گوید اجرت جایز نیست به این دلیل است که اثر عقد نکاح در بعضی از جهات باقی است؛ مثلاً نفقه و سکنی تا اتمام عدّت بر عهده‌ی زوج باقی است. (الهدایه ج2ص291)
مسئله 317◄ اجرت گرفتن مادر برای شیر دادن به بچه‌ی خودش بعد از تمام شدن عدّت صحیح است.
دلیل:
زیرا نکاح بالکل از بین رفته است و مادر وی نیز مانند غریبه گشته است. (الهدایه ج2ص291)
مسئله 318◄ زوجه می‌تواند برای شیر دادن به فرزند زوجش اجرت بگیرد.
دلیل:
زیرا هیچ حقی بر عهده‌ی این زن در مورد فرزند شوهرش (فرزندی که از این زن نیست) ثابت نیست. (الهدایه ج2ص291)
مسئله 319◄ اگر مادر و غیر مادر اجرت مساوی درخواست کنند، مادر اَحق است مگر اینکه مادر اجرت بیشتر درخواست کند.
دلیل:
زیرا مادر بر فرزند خود از دیگران مهربان‌تر می¬باشد، پس در این کار برای کودک مصلحت است. (الهدایه ج2ص291)
مسئله 320◄ نفقه¬ی دختر بالغ و پسر معلول، بر عهده¬ی پدر است و به این قول فتوی واقع است.
دلیل:
زیرا صله‌ی رحم بین اقوام و خویشان نزدیک بر یکدیگر واجب است و دور یا نزدیک بودن خویشاوندی با ذی رحم محرم بودن تعیین می‌شود و این اشخاص مذکور در مسئله‌ی فوق نیز نیازمند کمک هستند. (العنایه ج4ص419)
مسئله 321◄ اگر کسی غنی باشد یعنی بر وی صدقه‌ی فطریه واجب باشد، پس بر وی نفقه‌ی والدین فقیرش واجب می‌شود و این وجوب بر دختر و پسر به‌طور مساوی واجب است.
دلیل:
زیرا واجب شدن نفقه به خاطر ارتباط ولادت بین آن‌ها می‌باشد و در ولادت دختر و پسر باهم برابر هستند. (مجمع الانهر ج1ص499)
مسئله 322◄ در مورد وجوب نفقه، قرابت و نزدیک بودن به شخص و جزء بودن با وی معتبر است نه وارث بودن حقیقی؛ پس اگر فقیری دختری داشته باشد و پسر پسرش نیز باشد، پس نفقه‌اش بر دختر واجب است.
دلیل:
قرآن کریم: بر عهده‌ی وارث وی نیز هست مثل آنچه بر پدر هست. (سوره بقره/233)
این آیه طبق قرائت ابن مسعود (رض) (صحابی) چنین آمده است: «بر وارث ذی رحم محرم»، پس حکم این قرائت ابن مسعود، ثابت است. (المبسوط للسرخسی ج5ص223)
مسئله 323◄ و همچنین اگر فقیری نوه‌ی دختری داشته باشد و برادر نیز داشته باشد، نفقه‌اش بر نوه‌ی دختری است.
دلیل:
زیرا فرزند دختر جزء شخص است؛ یعنی بین آن‌ها رابطه‌ی ولادت موجود است و با برادر در قرابت برابر هستند. (مجمع الانهر ج1ص500)
مسئله 324◄ اگر ذی رحم محرم صغیر باشد و یا مؤنث بالغه فقیر باشد و یا مذکر معلول باشد و یا کور باشد، نفقه‌ی آن‌ها بر عهده‌ی وارثان به مقدار سهم‌الارث آنان است.
مسئله 325◄ و در این مسئله اهلیت وارث بودن معتبر است نه حقیقت ارث بردن؛ پس نفقه‌ی فقیری که دایی و پسرعمو دارد، بر عهده‌ی دایی وی می‌باشد.
دلیل:
اهلیت ارث یعنی دین هر دو یکی باشد و حقیقت ارث بعد از فوت معلوم می‌شود؛ پس فقط اهلیت ارث کافی است. (درر الحکام ج1ص420)
مسئله 326◄ اگر دو شخص دین‌های مختلف داشته باشند، نفقه‌ی آن‌ها بر یکدیگر واجب نمی‌شود به‌غیراز زوجه و اصول و فروع آن‌ها؛ یعنی نفقه‌ی این اشخاص گرچه دین‌های مختلف داشته باشند باز بر آن شخص واجب می‌گردد.
دلیل:
زیرا استحقاق نفقه مربوط به اهلیت ارث می‌باشد و با اختلاف دین اهلیت ارث از بین می‌رود.
نفقه‌ی زوجه به خاطر عقد نکاح است و به اختلاف دین مربوط نمی‌شود.
قرآن کریم: هرگاه آن دو تلاش کنند که تو بر من (الله ﷻ) شرک بورزی که تو از آن آگاهی نداری (که آنان مستحق عبادت نیستند) با آنان (والدین) در دنیا رفتار شایسته داشته باش. (سوره لقمان/15)
 در اینجا هرچند والدین بر کفر و شرک امر کنند، باز باید با آنان رفتار شایسته داشته باشند و آن با دادن نفقه‌ی آن‌ها در صورت نیازمند بودن آنان است. (درر الحکام ج1ص420)
مسئله 327◄ بر شخص فقیر نفقه‌ی کسی دیگر واجب نمی‌شود به‌غیراز نفقه‌ی زوجه که باوجود فقیر بودن نيز بر زوج واجب است.
دلیل:
قرآن کریم: و كسى كه تنگدست باشد، از هر چه الله ﷻ به او داده است نفقه دهد. (سوره طلاق/7)
مسئله 328◄ و همچنین نفقه‌ی فروع نیز واجب است.
دلیل:
قرآن کریم: بر عهده‌ی کسی که برایش فرزند آورده است (پدر) رزق آنان است. (سوره بقره/233)
مسئله 329◄ نفقه‌ی شخص غنی نیز بر عهده‌ی دیگری واجب نمی‌شود به‌غیراز زوجه که باوجود غنی بودن زوجه، نفقه‌اش بر عهده‌ی زوج است.
دلیل:
رسول‌الله ﷺ: نفقه و کسوت آنان (زنان) بر عهده‌ی شما است. (سنن ابن ماجه ج4ص261)
زیرا زن در اختیار زوج است و با این کار از کسب عاجز گردیده است. (الاختیار لتعلیل المختار ج4ص3)
مسئله 330◄ پدر می‌تواند اموال پسرش را برای نفقه‌ی خود بفروشد، البته اموالی غیر از زمین.
دلیل:
زیرا در غیبت فرزند، حق حفظ اموال فرزند به پدر می‌رسد و فروش اموال نوعی نگهداری از آن است و زمین برای نگهداری احتیاجی به فروش ندارد؛ پس حق فروش زمین را ندارد. (تبیین الحقائق ج3ص65)
مسئله 331◄ پدر برای وصول طلبش غیر از نفقه حق فروش اموال پسرش را ندارد.
دلیل:
زیرا حکم برعلیه غائب جایز نیست. (المبسوط للسرخسی ج5ص226)
مسئله 332◄ مادر حق فروش اموال پسرش برای نفقه را ندارد.
دلیل:
زیرا ولایت پدر بر اموال فرزند ثابت است ولی مادر را ولایت ثابت نیست؛ زیرا در کودکی ولایت فرزند به پدر می‌رسد نه به مادر، پس مقداری از اثر ولایت در حق بیع برای پدر باقی است. (المبسوط للسرخسی ج5ص226)
مسئله 333◄ اگر کسی کالایی را نزد شخصی دیگر به امانت بگذارد و این شخص بدون امر قاضی آن را صرف نفقه¬ی والدین آن شخص (امانت‌گذارنده) نماید، وی ضامن است.
دلیل:
زیرا وی بدون نیابت و بدون ولایت در اموال دیگری تصرف کرده است. (درر الحکام ج1ص421)
مسئله 334◄ اگر والدین شخصی اموال او را صرف نفقه‌ی خود کنند، ضامن نمی‌گردند.
دلیل:
زیرا نفقه‌ی آنان بر عهده‌ی فرزندشان است و آنان با این کار حق خود را گرفته‌اند. (درر الحکام ج1ص421)
مسئله 335◄ اگر بر کسی نفقه¬ی شخص دیگري به‌غیراز زنش فرض گردانده شود و مدتی بدون پرداخت بگذرد، از وی ساقط است مگر اینکه قاضی امر به نسیه به‌حساب وی نموده باشد که در این صورت ساقط نمی‌شود.
دلیل:
زیرا وجوب نفقه برای دفع نیاز آنان بوده است و باگذشت زمان نیاز آنان برطرف شده است. (درر الحکام ج1ص421)
مسئله 336◄ نفقه‌ی مملوک (عبد و امه) بر سیّد وی می‌باشد. اگر سیّد از تأمین نفقه امتناع کند، پس مملوک خود کسب نماید و خرج کند و اگر از کسب عاجز باشد، بر سیّد دستور داده می‌شود که وی را بفروشد.