نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 3
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 3

فصل تفویض طلاق به غیر

فصل تفویض طلاق به غیر:
مسئله 61◄ تفویض: سپردن انجام کاری به دیگری.
دلیل درست بودن اختیار دادن طلاق به زن این است که رسول‌الله ﷺ به‌وسیله‌ی آیه‌ی 28 سوره‌ی احزاب، زنان خود را مخیّر گرداند بین اینکه با وی باشند و یا جدا شوند. (المبسوط للسرخسی ج6ص211)
مسئله 62◄ اگر مردی به زنش اختیار طلاق را بدهد، این اختیار مقیّد به‌وقت دانستنِ زن به اختیار خود است و در آن مجلس می‌تواند از اختیارش استفاده کرده خود را طلاق نماید مگر اینکه مرد بگوید «هر وقت که خواستی» (کلما شئت و يا متي شئت و يا اذا شئت)، در این صورت زن هرگاه که بخواهد، اختیار طلاق در دستش می‌باشد.
دلیل:
اجماع صحابه (رض) بر این است که اختیار زن به مدت مجلسی است که در آن مجلس علم بر مختار بودن یافته است. (فتح القدیر ج4ص77)
مسئله 63◄ ولی اگر بگوید: «ان شئت» (اگر خواستی)، در این صورت فقط حق اختیار در آن مجلس ثابت است.
مسئله 64◄ اگر کسی طلاق را به زنش تفویض کرد، در این صورت مرد حق پس گرفتن آن تفویض را ندارد.
دلیل:
زیرا این تفویض، مالک گرداندن طرف مقابل بر این عمل است و وقتی کسی را بر چیزی مالک گردانده شود، به این معنی است که اختیار خود را ساقط نموده است. (بدائع الصنائع ج3ص113)
مسئله 65◄ اگر به کسی غیر از زوجه اختیار طلاق را بدهد، به مجلسِ وقتِ دانستن مقید نمی‌شود و زوج حق برگشت از تفویض را دارد.
مسئله 66◄ مجلس مختلف می‌شود با: 1- بلند شدن کسی که نشسته است. 2- رفتن کسی که توقف کرده و ایستاده است. 3- شروع در کلامی که به ماقبلش مربوط نباشد. 4- شروع در عملی که مربوط به ماقبلش نیست.
دلیل:
1- بلند شدن از مجلس به معنی روی گرداندن از بحث است.
2- زیرا انجام کارهای ذکرشده دلیل روی گرداندن از اختیار خود می‌باشد. (بدائع الصنائع ج3ص114)
مسئله 67◄ کِشتی مانند بیت است؛ یعنی حرکت کشتی حرکت شخص محسوب نمی‌شود.
دلیل:
زیرا به کسی که در کشتی باشد، رفتن کشتی را به شخص نسبت نمی‌دهند و وی قادر بر متوقف نمودن کشتی نیست. (هدایه ج1ص240)
مسئله 68◄ به راه افتادن مرکب، مانند حرکت خود شخص است.
دلیل:
زیرا حرکت مرکب به شخص نسبت داده می‌شود و وی قادر بر متوقف نمودن آن می‌باشد. (هدایه ج1ص240)
مسئله 69◄ اگر کسی به نیت تفویض طلاق به زنش بگوید: «اختاری» (اختیار کن) و زن در جوابش بگوید: «اخترت» (اختیار کردم)، یک طلاق بائن واقع می‌شود.
دلیل:
زیرا «اختیار نمودن» نفس خود در این است که زن مالک خود گردد و این اختیار با طلاق بائن حاصل می‌شود؛ زیرا با طلاق بائن است که زوج بدون اجازه‌ی زوجه نمی‌تواند از طلاق رجوع کند و به همسری گیرد. (المبسوط للسرخسی ج6ص212)
مسئله 70◄ در مورد مسئله‌ی «اختاری» شرط است که لفظ نفس یا مانند آن از طرف یکی از زوجین ذکر شود؛ مثلاً بگوید: «اختاری نفسک» (نفس (جان) خود را اختیار کن) یا بگوید «اختاری اختیارة» (اختیار کن اختیار کردنی) و زن بگوید: «اخترت».
دلیل:
زیرا در کلامی که در آن «نفس» ذکر نشود، ابهامی وجود دارد و طلاق بودن آن کلام، معلوم نمی‌شود، پس لفظی لازم است که قصد طلاق داشتن مشخص و تعیین گردد. (المبسوط للسرخسی ج6ص212)
مسئله 71◄ اگر مرد لفظ «اختاری» را سه بار تکرار کند و زن در جوابش بگوید: «یکی از آن‌ها را اختیار کردم»، در این صورت هر سه طلاق واقع می‌شود.
مسئله 72 ◄اگر در مسئله‌ی فوق زن در جواب بگوید: «طلقت نفسی» (نفس خود را طلاق نمودم) و یا بگوید: «اخترت نفسی بتطلیقة» (نفس خود را به یک طلاق اختیار نمودم)، در این صورت یک طلاق بائن واقع می‌شود.
دلیل:
زیرا کلام زوجه جواب است برای درخواست زوج و وقتی یکی از آن‌ها را جواب داد، به این معنی است که به کل کلام زوج جواب داده است. (المبسوط للسرخسی ج6ص214)
مسئله 73◄ اگر مردی به زنش بگوید: «امروز و فردا اختیار طلاق دست تو است»، در این صورت شبِ بین آن‌ها نیز داخل اختیار است و اگر زن اختیار کردن را یک‌بار رد کند، دیگر برگشت ندارد و نمی‌تواند بعد از رد اختیار کند.
دلیل:
زیرا این قول یک امر است به مدت امروز و فردا، پس اگر رد کند، کل آن رد می‌شود و دیگر اختیار ندارد. (المبسوط للسرخسی ج6ص223)
مسئله 74◄ و اگر بگوید: «امروز و بعدش فردا»، در این صورت شب داخل نیست و اگر امروز رد کند، فردا اختیارش باقی است. عکس مسئله فوق می‌باشد.
دلیل:
زیرا زوج در دو وقت متفاوت اختیار را به زنش داد؛ پس دو اختیار برای زن ثابت می‌شود. (بدائع الصنائع ج3ص116)
مسئله 75◄ اگر بگوید: «نفس خود را طلاق کن» و زن طلاق کند، در این صورت اگر مرد نیّتش سه طلاق باشد، همان سه واقع می‌شود و الا یک طلاق رجعی است.
دلیل:
زیرا در این لفظ هر دو احتمال وجود دارد؛ یعنی احتمال یک طلاق و همچنین احتمال سه طلاق که کل طلاق است. پس هرکدام را می‌تواند منظور کند و اگر نیّتی نداشته باشد، پس یک بودن آن یقین است و حکم به وقوع یک طلاق می‌شود. (بدائع الصنائع ج3ص104)
مسئله 76◄ اگر مرد بگوید: «خود را سه بار طلاق کن» و زن یک طلاق دهد، هم آن‌یک واقع می‌شود.
مسئله 77◄ اگر عکس قضیه‌ی فوق اتفاق بیفتد؛ یعنی مرد بگوید: «خود را یک طلاق کن» و زن بگوید: «سه طلاق نمودم»، در این صورت هیچ نوع طلاقی واقع نمی‌شود.
دلیل:
زیرا بین قول زوج و زوجه ضدّیّت و مغایرت وجود دارد؛ پس هیچ‌کدام واقع نمی‌شود. (جامع الرموز ج2ص286)
مسئله 78◄ اگر مرد امر به طلاق بائن و یا رجعی کند و زن عکس آن بگوید، همان می‌شود که مرد امر کرده بود.
دلیل:
زیرا وقتی زوج نوع طلاق را مشخص کرد، پس فقط به اختیار کردن زوجه نیاز دارد نه به صفت طلاق، پس همان گفته‌ی زوج واقع می‌شود. (هدایه ج1ص241)
مسئله 79◄ اگر مرد بگوید: «تو طلاق هستی اگر خواهی»، در این صورت زن برای استفاده از اختیار طلاق برای خود باید فوری آن را اختیار نماید و یا به شرطی تعلیق کند که در حال وجود آن را فهمیده می‌شود؛ مثلاً زن در جواب بگوید: «خواستم اگر آسمان بالای سر ما باشد».
مسئله 80◄ در این صورت اگر زن اختیار کردن خود را به چیزی تعلیق کند که بعداً دانسته می‌شود، اختیار زن باطل است و با این خواستن طلاق نمی‌شود؛ مثلاً زن در جواب بگوید: «خواستم اگر تو خواهی» و مرد بگوید: «خواستم».
دلیل:
1- زیرا طلاقی که اختیارش به زوجه داده‌شده است همانا طلاق منجّز یعنی سریع است؛ پس برای استفاده از این اختیار باید بی‌درنگ انتخاب کند. (المحیط البرهانی ج3ص267 - المبسوط للسرخسی ج6ص200)
2- زیرا مربوط نمودن به شرطی که موجود باشد، به‌مثابه‌ی تنجیز و جواب سریع دادن به کلام است. (المبسوط للسرخسی ج6ص202)
مسئله 81◄ «کلما شئت»: اگر مرد بگوید: «تو طلاق هستی هر بار که خواستی»، در این صورت زن اختیار دارد خودش را تا سه بار طلاق کند، البته جداجدا، نه سه را به‌یک‌باره؛ و اگر زن بعد از تحلیل با آن مرد ازدواج کند، این اختیار باطل می‌شود.
مسئله 82◄ «کیف شئت»: اگر مرد بگوید: «تو طلاق هستی هر طور که خواستی»، در این صورت اگر نیت زن با نیت مرد یکی باشد، یک طلاق بائن یا سه طلاق واقع می‌شود و اگر یکی نباشد، یک طلاق رجعی واقع می‌شود.
مسئله 83◄ اگر مرد بگوید: «تو طلاق هستی هر آنچه از سه بخواهی»، در این صورت اختیار زن در کمتر از سه می‌باشد.
دلیل:
زیرا «مِن» (حرف جار) به معنی بعضی از سه است. (جامع الرموز ج2ص286)