نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 2
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 2

نصاب نقره

نصاب نقره:
مسئله 51◄ وقتي نقره به صد و چهل مثقال برسد، زكات واجب در آن يك چهلم آن صد و چهل مثقال خواهد بود (يعني سه و نيم مثقال).
يعني از هر دويست (200) درهم، پنج (5) درهم.
درهم: سكه ي نقره كه وزن هر ده (10) درهم، هفت مثقال مي باشد.
مسئله 52◄ و از هر يك پنجم كه به نصاب اوليه اضافه شود، همان مقدار (یک پنجم زکات اولیه) به زكات اضافه كرده مي شود؛ يعني نصاب اوليه در طلا كه همان بيست مثقال مي باشد اگر چهار مثقال اضافه شود يا كسي بيست و چهار مثقال طلا داشته باشد، پس زكات واجب در آن نيم مثقال به اضافه ي يك پنجم نيم مثقال مي باشد. در نقره نيز همين گونه است.
دليل:
رسول الله ﷺ به معاذ (رض) فرمودند تا از كسور آن ها زكات نگيرد. (سنن الكبري للبيهقي ج6ص37).
رسول الله ﷺ: زكات نيست تا وقتي كه نقره به پنج اواق (معادل دويست درهم) نرسد. وقتي به پنج اواق رسيد در آن پنج درهم واجب است و بعد از اين، از هر چهل درهم يك درهم به زكات اضافه كرده مي شود. (سنن الدارمي ج1ص383 - صحيح ابن حبان ج6ص140 - جامع المسانيد و المراسيل ج4ص16).
مسئله 53◄ طلا و نقره، شمش باشد يا كه مستعمل (مصنوع) فرقي ندارد، مقدار نصاب و مقدار واجب همان مي باشد.
مصنوع: اشياء ساخته شده از طلا و نقره.
دليل:
زيرا وجوب زكات بخاطر مال نامي مي باشد و طلا و نقره در اصل خلقت براي تجارت ساخته شده اند. (الهدايه و البنايه ج3ص378).
مسئله 54◄ در طلا و نقره، هر فلزي كه غالب باشد به حساب همان فلز مي باشد؛ يعني اگر طلا و نقره مخلوط باشند، اگر طلا غالب باشد، آن شئ طلا محسوب مي شود و اگر نقره غالب باشد پس نقره محسوب مي شود.
مسئله 55◄ اگر ناخالصي بر طلا يا نقره غالب باشد، پس بر آن شئ قيمت گذاشته مي شود. اگر قيمتش به نصاب برسد در آن صورت در آن زكات واجب خواهد بود.
ناخالصي يعني فلزي غير از طلا و نقره .
دليل:
زيرا نمي توان از نقره و طلا اشيائی ساخت مگر اينكه به آن فلز ديگري اضافه شود، پس اعتبار در اينجا به غالبيت فلز مي باشد. (الهداية و البنايه ج3ص373 - حاشية الطحطاوي على مراقي الفلاح ج1ص388 - حاشية رد المحتار على الدر المختار ج2ص321 - اللباب في شرح الكتاب ج1ص110).
مسئله 56◄ در اشيائي غير از موارد ذكر شده زكات نيست مگر اينكه با آن اشياء قصد تجارت داشته باشد.
دليل:
از سمره (رض) (صحابي): رسول الله ﷺ به ما امر مي كردند تا زكات اشيائي را كه براي بيع گذاشته بوديم اداء كنيم. (سنن الكبري للبيهقي ج4ص147 - المسندالجامع ج7ص53 - سنن ابي داود ج4ص362 - الدراية في تخريج احاديث الهداية ج1ص260).
مسئله 57◄ و نيت تجارت در وقت مالك شدن آن شئ وجود داشته باشد.
مسئله 58◄ اگر به شخصي ارثي برسد و وي در هنگام مالك شدن آن ارث نيت تجارت كند، نيت وي معتبر نبوده و ارث وي مال التجاره محسوب نمي شود.
مسئله 59◄ وقتي قيمت مال التجاره به نصاب برسد، واجب است كه يك چهلم آن را زكات دهد.
مسئله 60◄ * در زكات و صدقه ي فطريه و كفارت و عشر و نذر مي توان قيمت آن چيز را پرداخت كرد؛ مثلاً اگر بر گردن كسي گوسفند واجب شده باشد، مي تواند قيمت گوسفند را بدهد.
مسئله 61◄ * اگر بر اموال كسي يك سال گذشته باشد و قبل از اداي زكات آن قسمتي از آن اموال هلاك شود، به مقدار اموال هلاك شده از زكات كم كرده مي شود.
مسئله 62◄ زكات در نصاب مي باشد نه در عفو: مثلاً شخصي چهل شتر داشته باشد و بر آن يك سال گذشته باشد، زكات واجب در آن همان زكات واجب در سي و شش شتر مي باشد؛ يعني يك بنت لبون. پس آن شخص زكات سي و شش شتر را اداء كرده است و براي چهار شتر ديگر سهمی از زکات پرداختی تعلق نگرفته است. پس اگر از آن چهل شتر، پانزده نفر آن هلاك شوند در اين صورت يك بنت مخاض (زكات واجب در بيست و پنج) بر وي واجب مي شود نه بيست و پنج چهلم بنت لبون.
در چهل شتر اگر بر آن یکسال بگذرد یک بنت لبون واجب میشود حال اگر 15 نفر هلاک شوند در این صورت زکات باقی مانده را می دهیم نه اینکه بگوییم در چهل یک بنت لبون بود پس با هلاک 15 شتر همین سهم را از بنت لبون کم کنیم!!!.
مسئله 63◄ * اموال اضافه شده در ميان سال به همجنسش اضافه كرده مي شود و از همان سال مالي قبلي محسوب مي شود. يعني به طور مثال شخصي در روز عيد قربان بيست مثقال طلا به دست آورده باشد، حال ابتداي سال مالي وي همان روز عيد قربان سال آينده خواهد بود و اگر آن شخص قبل از سررسيد عيد قربان آينده صاحب طلاي ديگري هم بشود، طوري كه در آخر سال جمع طلاي وي به چهل برسد، پس وي بايد زكات همان چهل مثقال را بدهد.
مسئله 64◄ * اگر شخصي طلا و نقره را با هم داشته باشد، طلا را به نقره اضافه كند تا به اين وسيله نصاب زكات كامل شود.
مثلاً شخصي ده مثقال طلا و شصت مثقال نقره داشته باشد، قيمت طلا را به نقره اضافه كرده مي شود؛ اگر قيمت آن ده مثقال طلا معادل هشتاد مثقال نقره باشد، پس زكات نقره واجب مي شود.
مسئله 65◄ اگر اشيائي غير از طلا و نقره داشته باشد (و آن اشياء براي تجارت باشند)، پس قيمت آن ها را به طلا يا نقره ي خود اضافه كند تا نصاب كامل شود.
دليل:
زيرا وجوب زكات در همه ي اين اشياء (طلا و نقره و غير اين ها) بخاطر تدارك ديده شدن آن ها براي تجارت مي باشد. (الهداية و البناية ج3ص387 - البحرالرائق ج2ص247 - مجمع الانهر ج1ص307).
مسئله 66◄ * نقصان نصاب در اثناء سال هدر است؛ يعني به وجوب زكات خللي وارد نمي كند. مثلاً شخصي اول سال بيست مثقال طلا داشته باشد و قبل از گذشتن يك سال، دو مثقال آن كم شود و بعد قبل از گذشتن همان سال طلاهاي وي به بيست مثقال برسد، بر وي زكات واجب است.
دليل:
زيرا در اعتبار كمال نصاب در طول سال حرج (سختي) مي باشد؛ پس فقط در ابتداء لازم است براي انعقاد وجوب زكات و در آخر براي وجوب اداي زكات. (الهداية و البناية ج3ص386 - البحرالرائق ج2ص247 - الجوهرة النيرة ج1ص479).