نام : کتاب اسلام المسلم باسلام محمد خاتم الانبیاء - جلد 2
نویسنده : دکتر عبدالصدیق آخوند کشمیری
شناسه : 2

فصل17- نماز جمعه

فصل17- نماز جمعه
مسئله 329 ◄ 1) شرایط وجوب جمعه:
1- اقامت در شهر. 2- فرد از نظر جسماني سالم باشد. 3- آزاد باشد. 4- بالغ باشد. 5- چشم و پاي وي سالم باشد. 
دليل:
رسول الله ﷺ: جمعه بر هر كس غير از زن و كودك و مريض و بنده (غلام) و مسافر واجب است. (البنايه و الهدايه ج3ص70 - مجمع الزوائد ج2ص383 - معجم الطبراني الكبير ج2ص51 - سن الدارقطني ج2ص3 - السنن الصغري للبيهقي بَابُ مَنْ تَجِبُ عَلَيْهِ الْجُمُعَةُ - سنن الكبري للبيهقي ج4ص407 - سنن ابي داود ج3ص394)
از رسول الله ﷺ: هر كسي كه به الله ﷻ و قيامت ايمان دارد پس جمعه بر وي واجب است مگر بر مريض و مسافر و كودك و مملوك (غلام) و هر كسي خود را بخاطر لهو (بازي) يا بخاطر تجارت از جمعه بي نياز بداند پس الله ﷻ از وي بيزار است. (سنن الكبري للبيهقي ج4ص407 - سنن الدارقطني ج2ص3)
مسئله 330 ◄ 2) وقت ظهر (يعني نماز جمعه در وقت ظهر اداء كرده مي شود).
دليل:
از انس (رض): رسول الله ﷺ جمعه را بعد از زوال خورشيد با ما مي خواندند. (مسند امام احمد ج3ص618 - سنن الكبري للبيهقي ج4ص420 - صحيح البخاري ج1ص306)
مسئله 331 ◄ 3) خطبه: کمترین مقدار آن مانند يك تسبيح باشد.
دليل:
از زهري (رض): چنين به ما رسيده (خبرش) كه اوّلين جمعه اي كه اقامه شد در مدينه بود و مصعب بن عمير (رض) جمعه را خواندند و همچنين به ما رسيده كه جمعه بدون خطبه نمي شود؛ هر كس خطبه نخواند پس چهار ركعت بخواند. (يعني ظهرش را بخواند). (سنن الكبري للبيهقي ج4ص431 - نصب الرايه كتاب الصلاه باب الجمعه - البنايه و الهدايه ج3ص54)
زيرا رسول الله ﷺ هرگز جمعه اي را بدون خطبه نخوانده است. (الهدايه و البنايه ج3ص54)
مسئله 332 ◄ 4) جماعت:
دليل:
زيرا جمعه مشتق از جماعت است؛ پس بدون آن (جماعت) تحقق نمی یابد همچنان كه ضارب بدون ضرب تحقّق نمی یابد. (البنايه و الهدايه ج3ص63)
مسئله 333 ◄ 5) اذن عام (اجازه براي عموم يعني جمعه بايد در جايي برگزار شود كه امكان حضور براي عموم باشد).
دليل:
زيرا جمعه از شعائر (علامات) اسلام و خصائص دين مي باشد؛ پس بايد بر طريقه ي اشتهار و عمومي برگزار شود. (مراقي الفلاح ج1ص273 - حاشيه الطحطاوي ج1ص272 - تبيين الحقائق كتاب الصلاه باب صلاه الجمعه – كنز الدقائق كتاب الصلاه باب صلاه الجمعه – درر الحكام شرح غرر الحكام كتاب الصلاه باب صلاه الجمعه)
مسئله 334 ◄ 6) شهر باشد.
دليل:
از حضرت رسول الله ﷺ: جمعه و تكبير تشريق نمي شود مگر در شهر جامع. (الآثار لابي يوسف باب العيدين)
از حضرت علي (رض): جمعه و تكبير تشريق نيست مگر در شهر جامع. (سنن الكبري للبيهقي ج4ص400 - مصنف ابن ابي شيبه ج2ص10 - نيل الاوتار ج3ص280)
مسئله 335 ◄ جمعه در غير از شهر اداء كرده نشود.
دليل:
صحابه در شهرها مساجد جامع بنا مي كردند و جمعه ها را در شهرها اقامه مي كردند نه در روستاها. (اعلاء السنن ج5ص2253)
اصل در شهر بودن مكّه و مدينه مي باشند كه از زمان رسول الله ﷺ تا به امروز در آن ها جمعه برگزار شده است. (اعلاء السنن ج5ص2255)
تعريف شهر: مكاني بزرگ كه در آن كوچه ها و بازارها باشد و داراي روستاهاي تابعه باشد و در آن والي (حاكم) باشد كه بتواند حقّ مظلوم را از ظالم بگيرد و صاحب هدايه داراي كوچه و روستاها بودن را ترك كرده و ذكر نكرده بخاطر اينكه تنفيذ احكام و اجراي حدود در جائي غير از شهر اجرا نمي شود. (اعلاء السنن ج5ص2255 - بدائع الصنائع ج1ص383 – البحر الرائق ج2ص150 - حاشيه ردالمختار علي درالمختارج2ص147 - تحفه الفقهاء ج1ص159)
از حضرت عائشه (رض): مردم از اطراف و روستاهاي مدينه متناوباً (نوبتي) به جمعه مي آمدند. (صحيح البخاري ج1ص305 - صحيح مسلم ج6ص110 - سنن ابي داود ج3ص380)
اگر جمعه بر روستاييان و اطراف مدينه واجب بود همه ي آن ها هميشه مي آمدند نه نوبتي؛ پس نوبتي آمدن آن ها دال بر عدم وجوب جمعه بر غير شهري ها مي باشد.
اوّلين جمعه اي كه بعد از مدينه اقامه شد در مسجد عبدالقيس در جواثي مي باشد. (نيل الاوطار ج3ص280 - عمده القاري ج1ص302 - صحيح البخاري ج4ص1588 - صحيح ابن خزيمه ج3ص113 - سنن ابي داود ج3ص397)
جواثي شهري از شهرهاي بحرين مي باشد. (عمده القاري ج1ص302)
گفته شده است كه در آن بيش از چهار هزار نفر سكونت داشته اند ..... و در آن قلعه اي بوده است به نام جواثا. (بايد بدانيم كه قلعه را در يك روستا بنا نمي كنند). (اعلاءالسنن ج5ص2276)
جمعه در مكّه فرض شد و رسول الله ﷺ نتوانستند جمعه را در مكّه اقامه كنند و وقتي به قبا (نام روستا) رسيدند به مدت چهارده (14) روز در آنجا ماندند ولي در آنجا (قبا) جمعه نخواندند تا اينكه به مدينه آمده و جمعه را اقامه كردند؛ پس اين دليلي است بر عدم جواز جمعه در روستا (غير شهر). (اعلاء السنن ج5ص2284)
مسئله 336 ◄ 7) بر معذور مكروه است كه در روز جمعه نماز ظهرش را به جماعت بخواند.
دليل:
زيرا در این کار خلل وارد كردن به جمعه است؛ زيرا غير معذور نیز به وي اقتداء خواهد كرد. (الجوهره النيره كتاب الصلاه باب الجمعه - الهدايه و البنايه ج3ص76 – البحر الرائق ج2ص150 - مجمع الانهر ج1ص165)
مسئله 337 ◄ 8) نماز ظهر خواندن شخصی که عذر ندارد قبل از خوانده شدن نماز جمعه مکروه است.
دليل:
زيرا در اين كار مخالفت با امام جمعه مي باشد. (لِمَا مَرَّ مِنْ الإِخْلالِ و وغرر الحكام كتاب الصلاه باب الجمعه - وقايه الروايه في مسائل الهدايه كتاب الصلاه باب الجمعه)
مسئله 338 ◄ اگر آن شخص (كسي كه قبل از جمعه ظهرش را خوانده است) به طرف جمعه حركت كند در حالي كه هنگام حركت وي امام در جمعه باشد، نماز ظهرش باطل است؛ پس اگر به جمعه برسد جمعه اش را بخواند و اگر نرسد نماز ظهرش را اعاده كند (دوباره بخواند).
دليل:
زيرا سعي (رفتن و حركت به سوي جمعه) از خصائص جمعه است؛ پس احتياطاً در حق باطل شدن نماز ظهرش، سعی کردن را مانند خود جمعه به حساب آورده می شود و حکم به ابطال نماز ظهرش نموده می شود.
(الهدايه و البنايه ج3ص76و77 - غرر الحكام كتاب الصلاه باب الجمعه - العنايه شرح الهدايه كتاب الصلاه باب الجمعه
مسئله 339 ◄8) اگر قبل از سلام امام به نماز جمعه (فرضش) برسد و اقتداء كند، جمعه اش را بخواند و اگر قبل از سلام نرسد ظهرش را بخواند.
دليل:
از رسول الله ﷺ: وقتي اقامه را شنيديد با آرامش و سكينه به سوي نماز برويد و عجله نكنيد؛ اگر رسيديد بخوانيد و اگر نرسيديد پس تمام كنيد. (چهار ركعت ظهر را). (صحيح البخاري ج1ص227 - صحيح مسلم ج5ص81 - مسند امام احمد ج2ص470 - سنن الترمذي ج2ص252 - سن الدارمي ج1ص294 - سن ابي داود ج2ص278)
مسئله 340 ◄ 9) وقتي اذان اوّل گفته شود مردم بايد تجارت و معامله را ترك كرده به سوي جمعه حركت كنند.
مسئله 341 ◄ وقتي امام بر منبر رفت، نماز خواندن و كلام (حرف زدن) حرام است.
دليل:
رسول الله ﷺ فرمودند: اگر به رفيقت بگوئي ساكت در حالي كه امام خطبه مي خواند، همانا لغو كرده اي. (سنن النسائي الصغري ج3ص115 - سنن ابن ماجه ج1ص352 - مسند ابي يعلي ج10ص223)
لغو: سخن بيهوده كه اگر در روز جمعه و در هنگام خطبه انجام شود ثوابي از نماز جمعه نمي برد.
مسئله 342 ◄ 10) وقتي امام بر منبر نشست اذان دوّم گفته مي شود.
دليل:
زيرا اذان تا زمان حضرت عثمان (رض)، وقتي گفته مي شد که امام بر منبر مي نشست و وقتي مردم زياد شدند در بيرون مسجد اذان اوّل گفته شد (در زمان حضرت عثمان (رض)). (مشكاه المصابيح ج1ص400 - سنن ابن ماجه ج1ص359 – صحیح بخاري ج1ص308 - سنن الترمذي ج4ص445)
مسئله 343 ◄ و امام ايستاده و با طهارت دو خطبه بخواند و بين دو خطبه بنشيند.
دليل:
رسول الله ﷺ در جمعه دو خطبه مي خواندند و بين آن دو می نشستند. (صحيح البخاري ج1ص313 - مسند امام احمد ج2ص231 - سنن ابي داود ج3ص440)
زيرا قيام، متوارث (میراثی) از گذشتگان است (خطبه را از اوّل ايستاده می خوانده اند) و اگر نشسته و بدون طهارت خطبه بخواند به خاطر حصول مقصود كه همان وعظ و نصيحت مي باشد جائز می باشد، ولي مکروه است؛ به این خاطر که اگر به غير طهارت باشد بين خطبه و نماز فاصله خواهد افتاد. (زيرا وي مجبور است بعد از خطبه براي وضوء بيرون رود). (الجوهره النيره كتاب الصلاه باب الجمعه)